loader-img
loader-img-2

تولستوی و مبل بنفش

امتیازدهی
1 (5)
معرفی کتاب

آنچه باید درباره‌ی کتاب تولستوی و مبل بنفش

سایت کتاب ابر بوک، مرجع فروش اینترنتی کتاب تقدیم می‌کند.
از دست دادن عزیزان، سخت ترین بخش زندگیست اما دنیا و تقدیرش را نمی‌توان منتظر گذاشت تا به غم و غصه بعد از دست دادن بپردازیم.
مرگ یک فرد عزیز و نزدیک‌ در زندگی می‌تواند کل زندگی کسی را مختل کند. باید راهش را پیدا کنیم که چگونه و تا چه زمان و چه مقدار  عزاداری کنیم، چگونه باعث ادامه جریان زندگیمان شویم، چه خاطراتی را مرور کنیم و از کدام خاطرات چشم‌پوشی کنیم و در نهایت به زندگی ادامه بدهیم.
در کتاب تولستوی و مبل بنفش، نویسنده تجربه ای سخت از مرگ خواهرش را به قلم کشیده است.
بخش اول کتاب با بیماری و بیمارستان و در نهایت مرگ خواهر نینا گره خورده اما تازه بعد از آن است که داستان شروع می‌شود.

خلاصه کتاب تولستوی و مبل بنفش

نینا پس از از دست دادن خواهرش، با خود عهد می‌بندد تا به جای هردویشان زندگی کند و هر روز‌ اش را تا یکسال، به مطالعه کتاب و سپس نوشتن نقدی بر آن در وب‌سایت هر روز کتاب بخوان بپردازد .
نینا در این باره می‌گوید : من در تمام زندگی‌ام از کتاب‌ها برای آگاهی، برای کمک به رهایی از پریشانی و برای گریز استفاده کرده‌ام.
او برای گذشتن از مراحل پذیرش مرگ خواهر از دست رفته اش، راهی را شروع کرده که ماندن بر آن با توجه به مشغله های روزانه، کار آسانی نیست.
نینا از راه حلش برای وفا بر عهد خود اینگونه توضیح می‌دهد: اگر تلفن زنگ می‌زند، به آن جواب می‌دادم. کسی که زنگ زده بود می‌پرسید؛ «سرت شلوغ است؟»
«بله، مشغول کار هستم.» نشسته روی مبل، گربه‌ها کنارم، داشتم یک کتاب خیلی خوب می‌خواندم. کار من امسال این بود و کار خوبی هم بود. درآمدی در کار نبود، اما رضایتمندی‌اش هرروزه و عمیق بود.

اما نینا به کار را شروع می‌کند و در پی آن آموخته های خود از کتاب‌ها را در اختیار خواننده قرار می‌دهد.
نینا قصد دارد تا با کتاب و خاطرات روزهای خوشی که با خواهرش داشته، به زندگی بازگردد و خود را در غم او‌ حبس نکند.

کتاب تولستوی و مبل بنفش مناسب کسانی است که اندوهی دارند و راه رهایی از آن را نمی‌دانند.
این کتاب ستایش کتاب خواندن است  و از آن به انوان موجودی آرامش بخش یاد می‌کند و بعد از آن شما ناخودآگاه تشویق به کتاب خواندن خواهید شد.
هنگام خواندن کتاب تولستوی و مبل بنفش ، گویا که شما چندین کتاب را هم‌زمان خوانده اید و یا به شما معرفی شده اند.
 

بخشی از کتاب " تولستوی و مبل بنفش "
سال‌های سال کتاب‌ها برایم مانند دریچه‌ای بودند که از آن به چگونگی رویارویی آدم‌های دیگر با زندگی نگاه می‌کردم؛ به غم‌ها و شادی‌هایشان و به ملال و سرخوردگی‌هایشان. حالا بار دیگر برای دریافت همدلی، راهنمایی، رفاقت و کسب تجربه از آن دریچه نگاه خواهم کرد. کتاب‌ها این‌ها را و حتی بیشتر از این‌ها را به من خواهند بخشید. مردم اغلب از اهمیت زندگی در لحظه‌ی اکنون حرف می‌زنند و غبطه می‌خورند به اینکه کودکان بی اینکه به گذشته فکر کنند یا نگران آینده باشند از لحظات شاد اکنونشان لذت می‌برند. باشد! موافقم. اما این تجربه -تحربه‌ی زندگیِ سپری شده – است که به ما امکان می‌دهد لحظات شاد را به خاطر بیاوریم و دوباره احساس شادی کنیم. این از توانایی‌های ماست که لحظه‌ای را که به ما قدرت و توان می‌دهد دوباره زندگی کنیم. بقای ما به توانایی به خاطر آوردن بستگی دارد (کدام نوع توت را نخوریم، از حیوانات بزرگ درنده دور بمانیم، نزدیک آتش چمباتمه بزنیم ولی به آن دست نزنیم.) اما نجات ما از خود درونی‌مان به خاطره‌ها بستگی دارد این نعمتی است که ما انسان‌ها از آن برخورداریم؛ یک عمر چسبیدن به زیبایی‌هایی که در یک لحظه حس کرده‌ایم. ناگهان زیبایی نزد ما فرا می‌رسد و ما با سپاسگزاری آن را می‌پذیریم. ممکن است مکان و زمان آن را نتوانیم به خاطر بیاوریم، اما خاطره‌ها قادرند با یک جرقه، بدون هیچ هشداری یا از روی عمد به ذهنمان هجوم بیاورند. کلمات شاهدی بر زندگی‌اند؛ آنها آنچه اتفاق افتاده را ثبت می‌کنند و به همه‌ی آن، رنگ واقعیت می‌بخشند. کلمات داستان‌هایی را خلق می‌کنند که تبدیل به تاریخ و ماندگار می‌شوند. حتی داستان‌ها هم تصویرگر حقیقت اند: داستان خوب حقیقت است. داستان‌هایی درباره‌ی زندگی‌های به یاد مانده، که گذشته را به یاد ما می‌آورند؛ در عین حال کمک می‌کنند تا به جلو حرکت کنیم. کتاب دوستانی هم هستند که از ترسِ اینکه گنجینه‌ی کتابشان را برای همیشه از دست بدهند، هرگز کتاب امانت نمی‌دهند. (یک ضرب المثل قدیمی عربی اندرز می‌دهد که «کسی که کتاب امانت می‌دهد، یک احمق است؛ اما کسی که کتاب را پس می‌دهد، احمق‌تر است.») من به پیروی از توصیه‌ی هنری میلر همیشه اهل امانت دادن کتاب بوده‌ام: «کتاب‌ها هم مثل پول دائما باید در گردش باشند. تا جایی که بشود، قرض بدهید و قرض بگیرید؛ هم کتاب را و هم پول را! مخصوصا کتاب را؛ کتاب‌ها به مراتب بیشتر از پول، چیزی برای عرضه کردن دارند. کتاب فقط یک دوست نیست، بلکه می‌تواند دوستان بسیاری برایتان به ارمغان بیاورد. زمانی که با ذهن و روحتان صاحب کتابی هستید، ثروتمندید. اما وقتی آن را به شخص دیگری بدهید، سه برابر ثروتمندید.

دیدگاه شما

نظرات کاربران ( 0 نظر)
نام و نام خانوادگی
کد امنیتی
برچسب ها