loader-img
loader-img-2

کتابخانه نیمه شب

امتیازدهی
2 (5)
  • ناشر : هوپا | برج
  • نویسنده : مت هیگ
  • مترجم : سما معیری
  • سال نشر : 1400
  • تعداد صفحات : 360
  • شابک : 9786227280586
  • چاپ جاری : 1
  • نوع جلد : جلد نرم
  • قطع : رقعی
  • وزن : 322 گرم
  • شناسه محصول : 78630
معرفی کتاب

معرفی کتاب کتابخانه نیمه شب

کتاب کتابخانه نیمه شب ((The Midnight Library)) توسط مت هیگ نوشته شده است.
این رمان بسیار تاثیرگذار و پرفروش در سال 2020 برنده جایزه گودریدز از نگاه مردم شده است و درباره تاثیر انتخاب های بزرگ و کوچک افراد در زندگیشان است.
با ابر بوک همراه باشید تا در ادامه به معرفی کتاب کتابخانه نیمه شب بپردازیم.

خلاصه کتاب کتابخانه نیمه شب

کتاب کتابخانه نیمه شب درباره زنی به اسم نورا سید است که در زندگی‌ خود حسرت و پشیمانی زیادی از انتخاب‌‌ها و مسیر زندگی خود دارد و با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم می‌کند. همه اینها او را به انسانی افسرده تبدیل کرده است که امیدی به زندگی ندارد. در همین وضعیت آشفته او از کارش اخراج و اوضاع آشفته تر از قبل می‌شود.
در آن شب نورا اوردوز می‌کند و به‌جای اینکه بمیرد در کتابخانه ای بسیار بزرگ چشمانش را باز می‌کند. در آنجا با کتابداری که فردی بسیار دانا است آشنا می‌شود و کتابدار به او می‌گوید همه این کتاب‌ها مسیرهای متفاوت زندگی تو هستند که با یه تصمیم کوچک یا بزرگ می‌توانستند مسیر زندگی تو باشند.

 شما هم اکنون می توانید کتاب کتابخانه ی نیمه شب را از سایت ابر بوک خریداری نمایید.

بخشی از کتاب " کتابخانه نیمه شب "
هر زندگی‌ای که از زمانِ آمدن به کتابخانه امتحان کرده بود درواقع رؤیای شخصی دیگر بود. زندگی اولی که ازدواج کرده بود و میخانه داشت رؤیای دَن بود. سفر به استرالیا رؤیای ایزی بود و حسرت نورا دربارۀ نرفتن، بیشتر به صمیمی‌ترین دوستش مربوط می‌شد تا خودش. رؤیای قهرمان شنا شدن متعلق به پدرش بود،. بله، حقیقت داشت که در دوران کودکی به قطب شمال علاقه داشت و می‌خواست یخچال‌شناس شود، اما آن تصمیم هم تا حد زیادی از گفت‌وگوهایش با خود خانم الم در کتابخانۀ مدرسه شکل گرفته بود. هزارتو هم، خب، آن هم از همان اول رؤیای برادرش بود. شاید هیچ زندگی بی‌نقصی برای او وجود نداشت، اما مطمئناً جایی زندگی‌ای پیدا می‌شد که ارزش تجربه کردن داشته باشد. نورا هم متوجه شد که اگر می‌خواهد آن زندگی را پیدا کند، باید دامنۀ جست‌وجویش را وسیع‌تر کند. خانم الم درست می‌گفت. بازی هنوز تمام نشده بود. هیچ بازیکنی نباید تا وقتی مهره‌ای روی صفحه داشت تسلیم می‌شد. کمرش را راست کرد و صاف‌تر ایستاد. «باید از بالاترین و پایین‌ترین قفسه‌ها زندگی‌های بیشتری انتخاب کنی. تا الان سعی داشتی واضح‌ترین پشیمونی‌هات رو جبران کنی. کتاب‌های قفسه‌های بالایی و پایینی زندگی‌های متفاوتی‌ان. زندگی‌هایی که وجود دارن، اما هیچ‌وقت اون‌ها رو تصور نکرده‌ی یا نخواسته‌ی‌، حتی بهشون فکر هم نکرده‌ی. زندگی‌هایی هستن که می‌تونی تجربه‌شون کنی، اما هیچ‌ وقت رؤیاشون رو در سر نداشته‌ی.»

دیدگاه شما

نظرات کاربران ( 0 نظر)
نام و نام خانوادگی
کد امنیتی