Deprecated: Unparenthesized `a ? b : c ? d : e` is deprecated. Use either `(a ? b : c) ? d : e` or `a ? b : (c ? d : e)` in /home/abrbooki/public_html/model/comment.php on line 353
فهیمه حدیدی
16 شهریور 1402
ساقه بامبو یکرمان تمام عیار و باورکردنی ست.
با شخص اول ماجرا ، پسر نوجوانی که از دل فقر برخواسته اگرچه تجربه زیستی مشترکی ندارم اما به شدت با پرسش ها و حالات و رفتارهای او همراه شدم. پسری که آمیخته ای از تلاش و خیال و ناکامی ست ، در جستجوی تعلق است! میخواهد هویت و جایگاه واقعی خودش را کشف کند و خود را به مکان، خانواده و حتی نام مشخصی متعلق بداند. نویسنده از ظرافت های کلامی نهایت استفاده را می کند تا تفکر اعتراضی اش درباره تبعیض ، فقر و ثروت ، طبقه بندی های اجتماعی و... را به خوبی بیان کند . زندگی پسر از پیش از تولد تا نواجوانی پر از حادثه و اتفاق است که اگرچه آدم های بسیاری در آن حضور دارند اما در نهایت مقصر مجموعه ای از آدم ها هستند یعنی جامعه!
جدال های درونی پسرک ، مشاهده های عمیق او و نشست و برخواست با آدم های گوناگون ، جملاتی بسیار خواندنی را رقمزده اند. آنقدر پرکشش که از لحظه باز کردن کتاب تا لحظه ای که آخرین کلمات را خواندم، جز مکث های کوتاهی در حد نوشیدن آب ؛ هیچ کار دیگری انجام ندادم! و تا این اندازه با صفحات کتاب و پسری که نه توی صفحه ها ، که در ذهنم زنده و ملموس بود مشغول شدم ...
متن کتاب در عین روایت های دقیق و جزئی نگر نویسنده، روان و خوش خوان هم هست و با یک حساب کتاب سرانگشتی هر 100 صفحه کتاب با سرعت 30 یا 40 صفحه از یکمتن معمولی پیش رفت.
اگر این کتاب رو در لیست مطالعه تونگذاشتید ، پیشاپیش نوش جان تون!
ساقه بامبو یکرمان تمام عیار و باورکردنی ست.
با شخص اول ماجرا ، پسر نوجوانی که از دل فقر برخواسته اگرچه تجربه زیستی مشترکی ندارم اما به شدت با پرسش ها و حالات و رفتارهای او همراه شدم. پسری که آمیخته ای از تلاش و خیال و ناکامی ست ، در جستجوی تعلق است! میخواهد هویت و جایگاه واقعی خودش را کشف کند و خود را به مکان، خانواده و حتی نام مشخصی متعلق بداند. نویسنده از ظرافت های کلامی نهایت استفاده را می کند تا تفکر اعتراضی اش درباره تبعیض ، فقر و ثروت ، طبقه بندی های اجتماعی و... را به خوبی بیان کند . زندگی پسر از پیش از تولد تا نواجوانی پر از حادثه و اتفاق است که اگرچه آدم های بسیاری در آن حضور دارند اما در نهایت مقصر مجموعه ای از آدم ها هستند یعنی جامعه!
جدال های درونی پسرک ، مشاهده های عمیق او و نشست و برخواست با آدم های گوناگون ، جملاتی بسیار خواندنی را رقمزده اند. آنقدر پرکشش که از لحظه باز کردن کتاب تا لحظه ای که آخرین کلمات را خواندم، جز مکث های کوتاهی در حد نوشیدن آب ؛ هیچ کار دیگری انجام ندادم! و تا این اندازه با صفحات کتاب و پسری که نه توی صفحه ها ، که در ذهنم زنده و ملموس بود مشغول شدم ...
متن کتاب در عین روایت های دقیق و جزئی نگر نویسنده، روان و خوش خوان هم هست و با یک حساب کتاب سرانگشتی هر 100 صفحه کتاب با سرعت 30 یا 40 صفحه از یکمتن معمولی پیش رفت.
اگر این کتاب رو در لیست مطالعه تونگذاشتید ، پیشاپیش نوش جان تون!