یک روزی از همین ماههای پایانی سال در یک کتابفروشی شنیدیم. میان صحبت هایش از یک کتاب جالب حرف زد. گفت که؛ «کتابی هست به اسم رفیق پانجونی. داستان جالبی دارد. این مرد را به روستایی میفرستند تا ایدههای حزبش را تبلیغ کند. اما توی روستا خبری از فاصله طبقاتی و سیاست بازی و اینها نیست. اونم خودش دست به کار میشه و روستا رو بهم میریزه.» بعد به سمت دوستمان رفتیم و مشخصات کتاب را از او پرسیدیم و کتاب را به سایت آوردیم.
وقتی خواندیمش فهمیدیم که داستان طنز است و یک نویسنده ارمنی زبان آن را نوشته. "یرواند اتیان" نویسنده نامدار ارمنی است که یکی از مهمترین ویژگیهای قلمش طنزِ پُر از کنایه آن است. رفیق داستان ما مردی پر حرف است. به انقلابیگری و سیاست روی میآورد تا گوشهای شنوای بیشتری داشته باشد. شروع به فعالیت حزبی که میکند به روستایی فرستاده میشود که در آن خبری از سیاست و فاصله طبقاتی نیست. اما پانجونی از آنجایی که فردی مسئولیت پذیر است تصمیم میگیرد تا هیچ جوره از وظایف خودش کوتاه نیاید و روستاییان را با خودش همراه کند.
کتاب را آقای "آندرانیک خچومیان" ترجمه کرده و انصافاً ترجمهی بینظیری هم هست. داستان جالبی دارد و هنگام خواندن و آشنایی بیشتر با رفیق پانجونی داستان خندهدار میشود و البته گاهی اوقات هم حرصتان میگیرد! رفتارهای این مرد عجیب اند.