loader-img
loader-img-2

حسین از زبان حسین: جلد نرم

امتیازدهی
2 (5)
  • ناشر : دفتر نشر معارف
  • نویسنده : محمد محمدیان
  • سال نشر : 1399
  • تعداد صفحات : 292
  • زبان کتاب : فارسی
  • شابک : 9789651239335
  • چاپ جاری : 9
  • نوع جلد : جلد نرم
  • قطع : وزیری
  • وزن : 458 گرم
  • شناسه محصول : 19377
معرفی کتاب

معرفی کتاب حسین از زبان حسین

کتاب حسین از زبان حسین نوشته حجت الاسلام‌ و‌‌ المسلمین محمد محمدیان می‌باشد، ایشان در کتاب حسین از زبان حسین در هشت فصل با نام‌های: «دوران رسول خدا (ص)، دوران امیرالمومنین (ع)، دوران امام حسن (ع)، امامت، آغاز مبارزه آشکار با حاکمیت اموی، از مکه تا کربلا، و تو چه می‌دانی کربلا چیست، پس از شهادت امام حسین (ع)» به بررسی زندگی امام حسین (ع) از زمان کودکی تا پس از شهادت در واقعه کربلا می‌پردازد. نکته جالب و متمایز کننده این کتاب این است که از زبان خود امام حسین(ع) نوشته شده است و راوی ماجرا امام حسین(ع) است.
اگر شما به زندگی نامه امامان و واقعه کربلا علاقمندید ابر بوک به شما توصیه می‌کنند کتاب حسین از زبان حسین را مطالعه کنید.

خلاصه کتاب حسین از زبان حسین

کتاب حسین از زبان حسین درباره‌ی حکومت اموی و زندگی امام حسین (ع) است و زندگی ایشان را از ولادت تا شهادت و سفر به سوی کربلا به طور کامل شرح می‌دهد. همچنین ماجرای اسارت کاروان تا بازگشت به کربلا و سپس مدینه از زبان حضرت زینب (سلام الله علیها) روایت می‌شود.

شما می‌توانید کتاب حسین از زبان حسین و صدها کتاب دیگر را از سایت ابر بوک تهیه کنید و از خواندن آن لذت ببرید.

بخشی از کتاب " حسین از زبان حسین: جلد نرم "
پس از آنکه همه اصحاب و یارانم به شهادت رسیدند و تنها برادرم عباس در میدان باقی ماند، شدت تشنگی موجب شد که با هم به سوی فرات حرکت کنیم، دشمن با تمام توان از رسیدن ما به آب ممانعت به عمل آورد و جنگ سختی درگرفت که در اثنای آن بین من و برادرم عباس فاصله افتاد. عباس موفق شد از میان انبوه دشمن، راهی به سوی آب پیدا کند و مشک را پر آب کند و به سوی خیمه‌ها بازگردد. اما در مسیر افرادی از دشمن در پشت درختان کمین کرده بودند و توانستند از پشت سر، دست عباس را قطع کنند. کسانی که در نخلستان کمین کرده بودند توانستند دست چپ عباس را نیز قطع کنند و او باز هم رجز می‌خواند. بعد از قطع دو دست، عمود آهنینی بر سرش فرود آمد و از اسب بر زمین افتاد و به شهادت رسید. هنگامی که از شهادت عباس اطلاع یافتم به شدت گریستم و گفتم: هم‌اکنون کمرم شکست و چاره‌ام کم شد.

دیدگاه شما

نظرات کاربران ( 1 نظر)
نام و نام خانوادگی
کد امنیتی

Deprecated: Unparenthesized `a ? b : c ? d : e` is deprecated. Use either `(a ? b : c) ? d : e` or `a ? b : (c ? d : e)` in /home/abrbooki/public_html/model/comment.php on line 353
رضا زاغری
5 بهمن 1399

این‌بار و در این کتاب قراره روایت زندگانی امام حسین علیه السلام (از دوران کودکی تا زمان شهادتشون) رو از زبان خود ایشان بخونیم
البته کتاب در اینجا تمام نمی‌شود و تا بازگشت اسرا به مدینه و به روایت حضرت زینب سلام الله علیها ادامه پیدا می‌کند

⭕بخشی از کتاب :
[وارد مدینه که شدیم ، برادرزاده‌ام امام علی بن الحسین علیه السلام سوار بر شتر در محمل نشسته بود که ابراهیم فرزند طلحه نزدیک آمد و پرسید: علی بن حسین! بالاخره چه کسی پیروز و غالب این میدان شد؟ امام علیه‌السلام فرمود:]
هرگاه خواستی بفهمی چه کسی پیروز شد، وقت نماز، اذان و اقامه بگو.

برچسب ها