loader-img
loader-img-2

تشکیلات بهشتی: نظرات تشکیلاتی شهید آیت الله دکتر بهشتی

امتیازدهی
3 (5)
  • ناشر : دفتر نشر معارف
  • نویسنده : محسن ذوالفقاری
  • سال نشر : 1399
  • تعداد صفحات : 280
  • زبان کتاب : فارسی
  • شابک : 9786004410458
  • چاپ جاری : 1
  • نوع جلد : جلد نرم
  • قطع : رقعی
  • وزن : 310 گرم
  • شناسه محصول : 21985
معرفی کتاب

معرفی کتاب تشکیلات بهشتی : نظرات تشکیلاتی شهید آیت الله دکتر بهشتی

این کتاب توسط محمد ذوالفقاری از مجموعه نظرات تشکیلاتی شهید بهشتی تشکیل شده که در جهت رسیدن به اهداف و کارآمد شدن تشکیلات و حرکت در مسیر پیشرفت به‌کار رفته بودند.
شهید بهشتی طی سال‌های 1349-1344 در شکل‌گیری و ارتقای کمی و کیفی «اتحادیۀ انجمن‌های اسلامی دانشجویان در اروپا» تأثیرات شگرفی داشته است. این تشکل به رساترین صدای نهضت اسلامی ایران در خارج از کشور تبدیل شد. نوع رابطۀ دکتر بهشتی با این تشکل، نقطه نظرهای او در زمینۀ تشکیلات و سازماندهی، ایده‌های مطرح شده درجهت پویایی و استقلال سازمان نامبرده و ده ها نکتۀ دیگر، شخصیت بی‌بدیل ایشان را در زمینۀ نظریات تشکیلاتی نشان می‌دهد.
شهید بهشتی، ماه‌ها پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357، بنابر تجربۀ چندین و چند ساله‌ای که در زمینۀ فعالیت‌های اجتماعی-سیاسی داشت؛ ضرورت کار تشکیلاتی و ایجاد تشکلی اسلامی را احساس کرد و سرانجام بعد از موافقت امام خمینی در 29 بهمن 1359 به همراه تعدادی دیگر از همفکران خود تشکلی به نام «حزب جمهوری اسلامی» تأسیس کرد.

شهید‌ بهشتی در توصیف زندگی خود چنین می‌نویسد :

“خانواده‌ام یک خانواده روحانی است و پدرم هم روحانی بود. ایشان هم در هفته چند روز در شهر به کار و فعالیت می‌پرداخت و هفته‌ای یک شب به یکی از روستاهای نزدیک شهر برای امامت جماعت و کارهای مردم می‌رفت و سالی چند روز به یکی از روستاهای دور که نزدیک حسین‌آباد بود و به روستای دورتر از آن که حسن‌آباد نام داشت، می‌رفت .
آمد و شد افرادی که از آن روستای دور به خانه ما ‌می‌آمدند برایم بسیار خاطره انگیز است. پدرم وقتی به آن روستا می‌رفت، در منزل یک پنبه زن بسیار فقیر سکونت می‌کرد.
آن پیرمرد اتاقی داشت که پدرم در آن زندگی می‌کرد. نام پیرمرد جمشید بود و دارای محاسن سفید، بلند و باریک، چهره روستایی و نورانی بود. پدرم می‌گفت: ما با جمشید نان و دوغی می‌خوریم و صفا می‌کنیم و من سفره ساده نان و دوغ این جمشید را به هر جلسه دیگری ترجیح می‌دهم.
جمشید هر سال دوبار از روستا به شهر و به خانه ما می‌آمد و من بسیار به او انس داشتم.
تحصیلاتم را در یک مکتب خانه در سن چهارسالگی آغاز کردم. خیلی سریع خواندن و نوشتن و خواندن قرآن را یاد گرفتم و در جمع خانواده به عنوان یک نوجوان تیزهوش شناخته شدم، و شاید سرعت پیشرفت در یادگیری این برداشت را در خانواده به وجود آورده بود.
تا این که قرار شد به دبستان بروم. دبستان دولتی ثروت در آن موقع، که بعدها به نام 15 بهمن نامیده شد. وقتی آن جا رفتم از من امتحان ورودی گرفتند و گفتند که باید به کلاس ششم برود، ولی از نظر سنی نمی‌تواند. بنابراین در کلاس چهارم پذیرفته شدم و تحصیلات دبستانی را در همان جا به پایان رساندم.
در آن سال در امتحان ششم ابتدایی شهر، نفر دوم شدم. آن موقع همه کلاس‌های ششم را یک‌جا امتحان می‌کردند. از آن جا به دبیرستان سعدی رفتم. سال اول و دوم را در دبیرستان گذراندم و اوایل سال دوم بود که حوادث 20 شهریور پیش آمد.
با حوادث 20 شهریور علاقه و شوری در نوجوان‌ها برای یادگیری معارف اسلامی به وجود آمده بود. دبیرستان سعدی در نزدیکی میدان شاه آن موقع و میدان امام کنونی قرار دارد و نزدیک بازار است؛ جایی که مدارس بزرگ طلاب هم همان جاست؛ مدرسه صدر، مدرسه جده و مدارس دیگر.”
کتاب تشکیلات بهشتی، نوشته محمد ذوالفقاری از جمله کتبی است که برای فعالان و علاقمدان موضوعات سیاسی، اطلاعات و دانش مفیدی را به مخاطب خود انتقال می‌دهد.
همچنین نویسنده این کتاب با قلم شیوا و روانی که دارد برخلاف موضوع نه‌چندان ساده خود، متنی دلنشین و آموزنده را تهیه دیده است.
هم‌اکنون می‌توانید کتاب تشکیلات بهشتی : نظرات تشکیلاتی شهید آیت الله دکتر بهشتی را از سایت ابربوک تهیه نمایید.

بخشی از کتاب " تشکیلات بهشتی: نظرات تشکیلاتی شهید آیت الله دکتر بهشتی "
ما باید بدانیم هر کار دیگری هم در این دنیا بخواهیم بکنیم، باید دسته‌جمعی باشد. پس قبل از هر چیز و در هر میدانی، اگر ما شیوهٔ کار دسته‌جمعی را زیاد و به آن عادت بکنیم، نه‌تنها ضرر نکرده‌ایم، بلکه نفع فراوان هم برده‌ایم. برای اینکه یک شکل جامع به این نوع کارهای دسته‌جمعی که بر محور هدف‌های مشترک است، بدهم این عنوان را برایش انتخاب کرده‌ام: تجمع بر محور هدف‌های مشترک. مخصوصاً اگر هدف‌ها، هدف‌هایی باشد برتر از سطح دفاع شخصی و منافع اقتصادی؛ یعنی بر محور هدف‌های انسانی مشترک، کارهایی به حق ارزنده است که باید به آن توجه شود. «بنیاد رفاه» واحدی است که بر این اساس به وجود آمده است و خواستار یک چنین تجمعی بوده است. امروز هم خواستار یک چنین تجمعی هست. در روزهایی که این جمعیت بنیانگذاری می‌شده، من در خدمت دوستان نبوده‌ام، اما اغلب دوستانی را که نخستین بار در این راه کوشیده‌اند می‌شناسم و با طرزفکر و بینش و روحیهٔ آن‌ها آشنا هستم. وعدهٔ خدا این است: پیروزی از آن کسانی است که به‌صورت دسته‌جمعی کار کنند. «ید» یعنی دست، «یدالله» یعنی دست خدا. ما که به خدای دست و پادار معتقد نیستیم. «دست»، نشانهٔ قدرت است. در اصطلاح معارف اسلامی هم دست خدا یعنی قدرت خدا. قدرت بی‌پایان خدا با جماعت است. چه پشتوانه‌ای از این بالاتر و محکم‌تر؟ به یک شرط؛ به شرط اینکه این قدرت بی‌پایان را مثل هر چیز دیگر، تنها در خارج از دایرهٔ خودمان جستجو نکنیم. این سرچشمهٔ قدرت بی‌پایان الهی، مانند یک رشتهٔ باریک آب، در درون هستی هر یک از ما جریان دارد و اگر این آب‌ها و جویبارهای باریک از سرچشمهٔ بی‌پایان قدرت و توانایی که درون هر یک از ما جاریست به هم بپیوندد، رودخانه‌ای بس نیرومند و مظهری از مظاهر قدرت خدا می‌شود؛ مظهری بزرگ! «یدالله مَعَ الجَمَاعَه» را این‌طور بفهمیم. آن وقت ببینیم جماعت چه کسانی هستند؟ مختصات کار دسته‌جمعی چیست؟ و چه کاری را می‌توان «کار دسته‌جمعی» نام داد؟

دیدگاه شما

نظرات کاربران ( 0 نظر)
نام و نام خانوادگی
کد امنیتی

Deprecated: Unparenthesized `a ? b : c ? d : e` is deprecated. Use either `(a ? b : c) ? d : e` or `a ? b : (c ? d : e)` in /home/abrbooki/public_html/model/comment.php on line 353