سرکار علیه: چند روایت مادر-دختری درباره هویت زن

معرفی کتاب سرکار علیه: چند روایت مادر-دختری درباره هویت زن

“اوست که شما را از نَفْسی واحد آفرید...”
سوره اعراف آیه 189
تفاوت نسل‌ها از جمله اتفاقاتی‌ است که بر روابط افراد تاثیر می‌گذارد. خصوصا در دنیای فعلی و جامعه ما، که این تفاوت‌ها عمیق‌تر و قابل رویت‌تر شده است، متقابلا نتایج وسیع‌تری نیز خواهد داشت.
این تفاوت‌های نسل به نسل، دریافت‌های متفاوتی از هویت نیز با خود به همراه داشته. مخصوصا هویت زنانه!
کتاب سرکار عِلّیه، نوشته یک مادر و دختر است که با ذره‌بین، موضوعاتی واحد را از دیدگاه خودشان برسی کرده‌اند.
خواندن این نظرات از دید هر کدام از این مادر‌ و دختر باعث می‌شود تا فاصله بین نسل‌ها کمتر شود و درک بهتری از چالش‌های هویت زنان شکل گیرد.
مادر و دخترِ این کتاب، یعنی زهره عیسی‌خانی‌ و ریحانه کشت‌کاران، هر دو تحصیل کرده و دارای دیدگاهی منطقی هستند، اما با تمام این‌ها، منطقی که در تفکرشان حاکم است بازهم تفاوت را برای زندگی لازم و ضروری می‌دانند و انطباق کامل فکری را به انطباق حداکثری و بهینه ترجیح نمی‌دهند.
زهره عیسی‌خانی و ریحانه کشت‌کاران، به قصد کمک به هم و کوتاه کردن فاصله میان نسل‌ها و ایجاد همدلی در میان آنان، دیده‌ها و شنیده‌ها و تجربه هایشان را به رشته تحریر درآورده‌اند.
آن‌ها به این منظور، هر روایت را از دو دیدگاه متفاوت و مخصوص به خودشان، یعنی دیدگاه مادر و دیدگاه دختر بیان کرده‌اند.
آن دو تلاش کرده‌اند تا با بیان عینی و مصداقی مسائل، به نوعی، به درک بهتر چالش هویتی زنان بپردازند و همچنین مسیری هموار را برای گفت و گو میان دو نسل متفاوت باز کنند.

در توضیح مختصر «سرکار علّیه» آمده است :

“زن آدم نیست؟ زن نمی‌تواند به چیزی علاقه داشته باشد؟ برایش تلاش کند و با شوق آن زندگی کند؟ اگر نتواند هویتش را طبق چیزی که دوست دارد شکل دهد، پس چه تسلطی بر زندگی‌اش دارد؟ دیگر چگونه می‌تواند به نقطه مطلوب در جهان هستی برسد؟”

زهره عیسی‌خانی‌ و ریحانه کشت‌کار در معرفی کتاب سرکار علّیه چه می‌گویند؟ 

«عیسی خانی: سرکار علیه، به نظر من، بیشتر از هر چیز دغدغه خانواده را دارد. به همین علت، از طرف خانم‌ها و هم آقایان از آن استقبال شده است. این کتاب چیزهایی را که همه می‌دانیم و شاید نمی‌خواهیم یا وقت نداریم درباره‌شان صحبت کنیم، با زبان ساده بیان می‌کند.
کشتکار: به نظر من سرکار علیه اصلاً کتابی برای پاسخ به سؤال‌ها نیست. کتابی است که مسأله‌ای را طرح می‌کند و دغدغه ذهنی ایجاد می‌کند و باعث می‌شود مخاطب به چیزهایی که شاید به آن‌ها فکر نمی‌کرده، فکر کند. به نظرم کتاب تأکیدی است بر اینکه باید گفت‌وگو میان نسل‌ها شروع شود و در مورد بسیاری مسائل که درباره‌شان حرف زده نشده، حرف بزنند.»

عیسی‌خانی درمورد ایده اولیه نوشتن کتاب سرکار علّیه چنین می‌گوید :

«عیسی خانی: ایده متعلق به دختر بزرگم بود. دقیقاً همان هم هست که در کتاب آمده است؛ یعنی گفت‌وگوی یک مادر و دختر. من و دخترهایم با هم زیاد گفت وگو می‌کنیم و یک روز هم به پیشنهاد دختر بزرگم تصمیم گرفتیم گفت‌وگوها را کتاب کنیم.»
 هم‌اکنون می‌توانید کتاب سرکار علیه را از سایت ابربوک تهیه نمایید.

من جامعه را محتاج حضور اجتماعی زنان می‌دانم به خاطر همان لبخندی که از روزنهٔ تمام کارها مثل پیچک بالا می‌رود. گفتم که جامعه مثل الاکلنگ است؛ زنان یک طرف و مردان یک طرف. شاید وظایف متفاوتی داشته باشند یا مسئولیت‌هایی که در خانه و جامعه به آن‌ها واگذار می‌شود شبیه به هم نباشد -که نباید هم باشد- اما اصل حضور داشتنشان «واجب» است تا الاکلنگ جامعه به تعادل برسد و مدام از این طرف به آن طرف قیژه نکند. لازم است زن‌ها پزشک شوند، معلم شوند، پلیس شوند، آتش‌نشان شوند، بنیاد خیریه راه بیندازند، مدیر سازمان شوند، وزیر شوند و نمایندهٔ مجلس شوند تا نه‌فقط جامعه که خانواده هم به تعادل برسد و باعث شود جامعه در دستان خشن و کم‌عاطفهٔ مردانه فشرده نشود و معنای مسئولیت‌پذیری، قانون‌مداری و عاطفه را تکامل ببخشند. خانواده در نگاه لطیف و سراسر مهرشان، از جامعه بریده نشود و رشد اجتماعی همسر و فرزندان را بالا ببرند.