loader-img
loader-img-2

شازده کوچولو: ترجمه محمد قاضی

امتیازدهی
3 (5)
معرفی کتاب

معرفی کتاب شازده کوچولو

امکان ندارد که اسم کتاب شازده کوچولو را تا به حال نشنیده باشید!
تا به امروز بیش از 200 میلیون نسخه از این کتاب فروخته شده و به بیش از صد زبان ترجمه شده است. اولین بار این کتاب به زبان انگلیسی منتشر شد. بر اساس این کتاب در سال 1966 یک کمپانی لیتوانیایی-شوروی فیلمی ساخت. در 1974 نیز یک کمپانی فیلمسازی در آمریکا بر اساس آن فیلمی دیگر ساخت. جدیدترین اقتباس از این کتاب در سال 2015 ساخته شده است. انیمیشنی سه‌بعدی و 101 دقیقه‌ای محصول کشور فرانسه که برنده جایزه‌های بسیاری بوده است.
داستان شازده کوچولو (The Little Prince) نخستین بار در سپتامبر سال 1943 در نیویورک منتشر شد و تاکنون به زبان‌ها و گویش‌های متعددی ترجمه شده است. 
 نویسنده کتاب،اگزوپری، برای نوشتن این کتاب از زندگی خودش الهام گرفته است. خلبان در واقع خود اگزوپری در دوارن بزرگسالی است و شازده کوچولو هم به دوره کودکی‌اش شباهت دارد.
همچنین خواندن و دانستن فلسفه کار آسانی نیست، اما اگر این مسائل از زبان یک کودک، در لفافه‌ای ساده بیان شود، افراد نامتخصص نیز جذب آن خواهند شد. 

 خلاصه کتاب شازده کوچولو

روایت کننده داستان، خلبانی‌ بی‌نام است که از دوران کودکی خود، متوجه ضعف تخیل در قوه فکری بزرگسالان شده است.
او پس از سقوط بر صحرای ساهارا در آفریقا، با پسر بچه‌ای روبه‌رو می‌شود که از اخترک B-612 آمده است.
این پسرک به لطف خلبان، شازده‌کوچولو نامیده می‌شود!
شازده کوچولو، داستان زندگی خود را شرح می‌دهد.
او در اخترک کوچکش بیشتر اوقات خود را صرف از بین بردن نهال‌های بائوباب می‌کرده تا مانع بزرگ شدن آن‌ها و ازبین رفتن اخترکش شود تا این که روزی گل سرخ زیبایی به شکل انسان روی اخترک به دنیا می‌آید. او عاشق گل زیبا می‌شود اما غرور و خواسته‌های گل سرخ به قدری زیاد است که شازده کوچولو سرانجام او را رها کرده و سفرش به اخترک‌های دیگر را آغاز می‌کند.

 هفت اخترک، ساکنانی مختلف دارد که در اینجا به معرفی آنان می‌پردازیم :

اخترک اول پادشاهی را در خود جای داده که تنهاست و کسی را ندارد که بر او سلطنت کند، بنابراین از شازده کوچولو می‌خواهد تا زیر دست او باشد. 
 اخترک دوم ازآن مرد متکبری است که از شازده کوچولو ستایش و چاپلوسی می‌خواهد.
 صاحب اخترک سوم، دائم الخمری بود که برای فراموشی این ویژگی خود، دست از می نوشیدن برنمی‌داشت.
 اما در اخترک چهارم، تاجری زندگی می‌کرد که خود را مالک تمام ستارگان می‌دانست و دائم در حال شمارش آنان بود.
در اخترک پنجم، با فانوس‌بانی مواجه می‌شود که خود را موظف می‌دانست هر شب فانوس خود را روشن و صبح روز بعد آن را خاموش کند با این که فاصله بین طلوع و غروب خورشید در اخترک کوچک او تنها یک دقیقه بود.
 شازده کوچولو همچنین در اخترک ششم، جغرافی‌دانی را ملاقات کرد که اطلاعات افراد خارجی را ریز و دقیق ثبت می‌کرد و بر این باور بود که آنچه عمر کوتاه دارد، نباید ثبت شود و بر همین بنا گل را در جزئیات ثبت نکرد.
کتاب شازده کوچولو علی‌رغم این که برای کودکان نوشته شده است، یک داستان نمادین برای بزرگسالان است. این داستان سراسر تشکیل شده از نماد است و با ظرافت هرچه تمام، زندگی و طبیعت انسان را نقد می‌کند. تمام شخصیت‌های موجود در اخترک‌ها، نماد گروهی از انسان‌ها هستند.

شازده کوچولو، اثری خیال‌انگیز و زیباست که در خلال آن عواطف بشری به ساده‌ترین شکل، تجزیه و تحلیل شده است و عناصری که بر اثر غوطه‌ور شدن در علایق مادی و پول‌پرستی از سجایای انسانی به دور افتاده‌اند تحت نام آدم‌های بزرگ به باد مسخره گرفته شده است. شازده کوچولو، شعری است منثور و نثری است شاعرانه که مشحون از یک دنیا لطف و معنی است. شازده کوچولو، رویایی است راستین که در درون آدمی ریشه دوانده است. شازده کوچولو، آن‌قدر که رویایی می‌نماید، همان اندازه نیز آرزوها و آرمان‌هایش واقعی و لمس کردنی است و در کالبدی کوچک تمام پاکی‌ها، زیبایی‌ها و حقیقت‌ها و احساس‌های راستین را در خود دارد و از دروغ‌ها، تظاهرها، فرومایگی‌ها و نابخردی‌های به‌ظاهر خردمندانه به دور است. سخنان شازده کوچولو، پرنده‌های سپیدی هستند که به هر سو می‌پرند و حقیقت و راستی را به آن‌هایی که شیفته زیبایی‌های درونند، هدیه می‌کنند و با صدای شازده کوچولو می‌خوانند: «آنچه اصل است، از دیده پنهان است.

کتاب شازده کوچولو نکات اخلاقی و مهم زندگی را در چارچوبی ساده و دوست‌داشتنی بیان می‌کند. همچنین این کتاب فلسفه دوست داشتن را به خواننده نشان می‌دهد. در طول داستان، شازده کوچولو، دنیای آدم بزرگ‌ها را به باد سخره گرفته و اعمال زشت انسان‌ها را سرزنش می‌کند.
خواندن این کتاب زمان زیادی ‌نخواهد برد اما شما را سراسر سرشار از احساسی مثبت خواهد کرد.
هم‌اکنون می‌توانید کتاب شازده کوچولو را از سایت ابربوک تهیه نمایید.

بخشی از کتاب " شازده کوچولو: ترجمه محمد قاضی "
در این هنگام بود که روباه پیدا شد. روباه گفت: سلام. شازده کوچولو سر برگرداند و کسی را ندید ولی مودبانه جواب سلام داد. صدا گفت: من اینجا هستم زیر درخت سیب... شازده کوچولو پرسید: تو که هستی؟ چه خوشگلی!... روباه گفت: من روباه هستم. شازده کوچولو به او تکلیف کرد که بیا با من بازی کن. من آنقدر غصه به دل دارم که نگو... روباه گفت: من نمی توانم با تو بازی کنم. مرا اهلی نکرده‌اند. شازده کوچولو آهی کشید و گفت: ببخش! اما پس از کمی تامل باز گفت: اهلی کردن یعنی چه؟ روباه گفت: تو اهل اینجا نیستی، پی چه می‌گردی؟ شازده کوچولو گفت: من پی آدم‌ها می‌گردم. اهلی کردن یعنی چه؟ روباه گفت :آدم ها تفنگ دارند و شکار می‌کنند. این کارشان آزاردهنده است. مرغ هم پرورش می‌دهند و تنها فایده‌اشان همین است. تو پی مرغ می‌گردی؟ شازده کوچولو گفت: نه من پی دوست می‌گردم. نگفتی اهلی کردن یعنی چه؟ روباه گفت: اهلی کردن چیز بسیار فراموش شده‌ای است. یعنی ایجاد علاقه کردن...

دیدگاه شما

نظرات کاربران ( 0 نظر)
نام و نام خانوادگی
کد امنیتی
برچسب ها