سرآغاز رمان «زنی که پشت خزر خواب بود» دربرگیرنده روایت بانویی از کشور آذربایجان است که دنبال اصل و اصول خویش و یافتن ریشه های معنوی و خونی خود، به ایران باز میگردد. او در اینسفر با زنان دیگری آشنا میشود که هرکدام قصه و غصه خود را دارند. چهار روایت از چهار زن و زندگی متفاوت که نقطه تلاقی و طلایی زندگی آنها در مسجد مقدس جمکران رقم میخورد. داستان «زنی که پشت خزر خواب بود»، درباره تردید آدمها و مشکلات گوناگون مردم امروز است. داستان تصمیم نهایی هر فرد که باید با اتکا به آسمان و دست بر زانوی خویش، مشکلات را برطرف کند.