کتاب آناکارنینا (Anna Karenia) را نویسنده بزرگ روس، لئو تولستوی (leo tolstoy) نوشته است که با هربار خواندن آن نکات تازهای دریافت خواهید کرد. این رمان تصور شما را درباره زندگی ثروتمندان و فقرا به چالش میکشد. واقعا کدام یک از این دو گروه در بدبختی و فلاکت فرو رفتهاند ثروتمندان یا فقرا؟!
آناکارنینا کتابی است که بعضی از منتقدان آن را بهترین رمان تاریخ دانستهاند و آن را در لیست ده کتاب برتر تاریخ قراردادهاند. رمان آناکارنینا در آغاز بهصورت پاورقی از سال 1875 تا 1877 در یک گاهنامه به چاپ رسید و داستانی واقعگرا دارد.
اتفاقات کتاب آنا کارنینا در قرن نوزدهم میلادی رخ میدهد ولی دغدغههایی که در آن مطرح است (چه دغدغههای روابط عاشقانه و چه دغدغههای هویتی) حتی در جامعه امروز هم بهوفور به چشم میخورد. صحبت از همین موارد است که آنا کارنینا را به یکی از شاهکارهای دنیای ادبیات تبدیل کرده است.
به گفته ولادیمیر ناباکوف، آناکارنینا یکی از بزرگترین داستانهای عاشقانه ادبیات جهان است. اما عشق تنها بخشی از این رمان پرماجرا است. مباحث اخلاقی، مذهبی و هویتی از جمله موارد دیگری هستند که در کتاب به آنها پرداخته میشود.
قبل از پرداختن به داستان بهتر است جمله آغازین کتاب را مرور کنیم. شروع درخشانی که لئو تولستوی برای رمان آنا کارنینا نوشت و این جمله حالا به یکی از زیباترین جملات آغازین در ادبیات دنیا تبدیل شده است.
«خانوادههای خوشبخت همه مثل همهاند، اما خانوادههای شوربخت هر کدام بدبختی خاص خود را دارند.»
تولستوی در این رمان شرححال روابط میان خانوادههای روسی در طبقه اشراف در قرن نوزدهم را روایت میکند. نیمی از کتاب به شخصیت آناکارنینا میپردازد و نیمدیگر آن شرححال شخصیتی بهنام لوین را از نظر میگذراند. داستان از آمدن آناکارنینا نزد خانواده برادرش بهمنظور حل اختلافات آنها آغاز میشود. قامت این زن جوان در مسکو سرآغاز ماجراهای این کتاب میشود. آناکارنینا برخلاف دیگر اثر برجسته تولستوی، جنگ و صلح، درونمایهای عاشقانه و اجتماعی دارد و از این نظر عامهپسندتر است. محتوای داستان به خیانت، ایمان، خانواده، ازدواج، جامعه اشرافی روسیه، آرزو و زندگی روستایی و شهری میپردازد. طرح اصلی داستان حول یک رابطه خارج از ازدواج بین آنا و افسر خوش قیافه سواره نظام، کنت الکسی کیریلوویچ ورونسکی گسترش مییابد که در محافل اجتماعی سن پترزبورگ رسوایی به بار میآورد و دو جوان عاشق به اجبار در جستجوی خوشبختی به ایتالیا میگریزند. پس از بازگشت آنها به روسیه، زندگی آنها از هم دورتر میشود.
آنا که زنی جذاب، خوشسیما و البته محکوم است اگر مهمترین شخصیت زن در دنیای ادبیات نباشد بیتردید یکی از مهمترینها است. عصیان و ایستادگی او در برابر سنتهای جامعه و سختیهایی که متوجه او میکند باعث شده آنا بر سر زبانها بیفتد. آنا زنی پیش رو است و در بسیاری از رمانهای دیگر یا مستقیماً به او اشاره شده و یا گوشهای از سرنوشت او منعکس شده است. بنابراین آشنایی با او و خواندن رمان آنا کارنینا یکی از اولویتهای بسیاری از بانوان است. از فرم و ساختار بینظیری که تولستوی در کتاب ساخته بگذریم خود رمان نیز بسیار جذاب و خواندنی روایت میشود که اگر برخی قسمتهای خاص را در نظر نگیریم، خواننده میتواند بیوقفه آن را مطالعه کند. آنا بر ضد جامعه عمل میکند و اگرچه سختیهای بسیاری هم متحمل میشود اما کوتاه نمیآید. خود آنا هم میداند که کارش در درجه اول نادرست است اما او پس از پیدا کردن این عشق پرشور دیگر دلیلی برای قربانی کردن خودش نمیبیند و دیگر تحمل آن زندگی زناشویی برایش غیرممکن میشود.
در کتاب درسگفتارهای ادبیات روس ولادیمیر ناباکوف آمده است که:
«آنا فقط یک زن، فقط نمونهای درخشان از زنانگی نیست بلکه او زنی است که سرشت اخلاقیاش کامل و محکم است: همهچیز شخصیت او برجسته و چشمگیر است، و همین موضوع در عشق او نیز صدق میکند. نمیتواند همچون شخصیت دیگر کتاب، پرنسس بتسی، خود را به رابطهای پنهانی محدود کند. سرشت صادق و پرشورش مخفیکاری و تظاهرکردن را برایش محال میکند. او اِما بوواری [شخصیت اصلی کتاب مادام بوواری] نیست، خیالبافی شهرستانی، دخترکی حسرت بهدل که از دیوارهای ویران دزدانه به بستر فاسقهای قابل تعویضش برود. آنا تمام زندگیاش را به پای ورونسکی میریزد، به جدایی از پسر دلبندش رضایت میدهد و به خارج میرود تا با ورونسکی ابتدا در ایتالیا و بعد در ملک روستایی او در روسیه مرکزی زندگی کند.»
تولستوی زمانی عقیده داشت رمان وسیلهای برای آموزش روح و روان است و در طول زندگی خود سه رمان بزرگ خلق کرد. اما پس از مدتی از رمان نوشتن فاصله گرفت. تولستوی «به این نتیجه رسید که هنر غیرالهی است چون بر تخیل، بر فریب، بر جعلِ خیال استوار است. بدین ترتیب درست وقتی که با آنا کارنینا به بالاترین قلههای کمال خلاقیت رسیده بود ناگهان تصمیم گرفت که نوشتن را به کلی کنار بگذارد مگر نوشتن جستارهایی در باب اخلاق. » اما بعدها چند داستان کوتاه هم خلق کرد. آنا کارنینا در کنار رمان جنگ و صلح و مرگ ایوان ایلیچ، سه کتاب این نویسنده هستند که شایسته مطالعهاند. در دوران پیری، هنگامی که تولستوی دست از رمان نوشتن کشیده بود، اتفاق جالبی برای او رخ میدهد که ولادیمیر ناباکوف در کتاب درسگفتارهای ادبیات روس به آن اشاره کرده است. این اتفاق چنین بود: «در یک روز ملالآور در دوران پیری، سالها بعد از اینکه دیگر دست از رماننویسی کشیده بود، کتابی را برداشت و از وسطش شروع به خواندن کرد و به آن علاقهمند شد و خیلی از آن خوشش آمد و بعد به عنوان کتاب نگاه کرد – این را دید: آنا کارنینا نوشته لئون تولستوی.»
اگر کتابهای زیر را پسندیده باشید، گمان میکنیم از کتاب آنا کارنینا هم خوشتان بیاید:
کتاب غرور وتعصب
کتاب جین ایر
کتاب دختری که رهایش کردی
کتاب مادام بوواری
کتاب بلندیهای بادگیر
فیلم آنا کارنینا (Anna Karenina) به کارگردانی جو رایت و بازی خیرهکننده کیرا نایتلی روی پرده رفت و نگاههای زیادی را به خود جلب کرد. این فیلم مسیر خودویرانگر یک زن اشرافی زیبا، محبوب و جذاب روسی را دنبال میکند. فیلم آنا کارنینا در مراسم اسکار نامزد دریافت 4 جایزه شد و در طراحی صحنه و لباس جایزه اسکار (Oscars) را به دست آورد. فیلم آنارکارنینا سرشار از موسیقی، رقص و صحنههای جذاب است که باعث میشود از نزدیک با احساسات پر شور آنا آشنا شویم.
اگر انتخابتان برای روزهای طولانی تابستان یا شبهای کشدار پاییز یک رمان طولانی است، آنا کارنینا را انتخاب کنید. کتابی که هرکسی در طول زندگیاش حتما باید آن را بخواند و بسیار مجذوب کتاب میشوید. اگر دوست دارید یکی از مهمترین آثار ادبی جهان و روسیه را بخوانید و همچنین در ماجراهای رمانی بینظیر غرق شوید، کتاب آنا کارنینا گزینه مناسب شما است. ما نیز این رمان برجسته را در لیست کتابهای پیشنهادی قرار میدهیم و امیدواریم از خواندن این کتاب لذت کافی را ببرید.