ویکتور فرانکل، روانشناسی است که بخشی از عمرش را در اردوگاههای کار اجباری اسیر بوده و در این کتاب با روایت خاطرات تلخ و آسیبهای روحی وارده به خود و همراهانش، به تحلیل و بررسی موضوعات مربوط به مسائل روحی میپردازد.
دکتر فرانکل معتقد است علت ناامیدی و پریشانی انسان، واقع نتیجه بیثمری تلاش انسان برای یافتن معنایی برای زندگی و نداشتن احساس مسئولیت نسبت به مسئلهای در زندگی است.
وی معتقد است با پیدا کردن معنای زندگی خود، میتوانیم با هر شرایطی کنار آمده و استواری و استحکام لازم در برابر مشکلات را به دست بیاوریم.
کتاب انسان در جستوجوی معنا از دو بخش تشکیل شده است، که بخش اول خاطرات او از دوران اسارتش در اردوگاه کار اجباری آشویتس را در بر میگیرد، و بخش دوم مربوط به لوگوتراپی یا معنادرمانی که مکتب تخصصی دکتر فرانکل است را شرح میدهد.
“دکتر فرانکل روانپزشک و نویسنده، گاهی از بیماران خود که از اضطرابها و دردهای کوچک و بزرگ رنج میبرند و شکوه میکردند میپرسید، «چرا خودکشی نمیکنید؟» او اغلب میتوانست از پاسخ بیماران خط اصلی رواندرمانی خویش را بیابد. در زندگی هرکسی، چیزی وجود دارد. در زندگی یکنفر عشق وجود دارد که او را به فرزندانش پیوند میدهد؛ در زندگی دیگری، استعدادی که بتواند آن را به کار گیرد؛ در زندگی سومی شاید تنها خاطرات کشداری که ارزش حفظ کردن دارد. یافتن این رشتههای ظریف یک زندگی فروپاشیده، بشکل یک انگاره استوار، از معنا و مسئولیت، هدف و موضوع مبارزهطلبی «لوگوتراپی» است، که تعبیر در فرانکل «از تحلیل اگزیستانسیالیستی» نوین (هستی درمانی) است.”
معنا درمانی یا لوگوتراپی از جمله علوم و روشهای مورد پسند در جهان مدرن میباشد.
“فرانکل معتقد بود که انسانها با چیزی به نام “میل به معنا” برانگیخته میشوند که برابر با میل به یافتن معنای زندگی است. او استدلال کرد که زندگی حتی در بدترین شرایط ممکن هم باید معنایی داشته باشد و انگیزهی زندگی یافتن معنای آن بوجود میآید. یک قدم جلوتر از این تعریف، فرانکل نوشت: همه چیز را می توان از یک انسان گرفت به جز یک چیز: آخرین آزادیهای انسانیاش- انتخاب نگرش فرد تحت هر شرایط خاص. این عقیده مبتنی بر تجربیات او از رنج و نگرشش در یافتن معنا از طریق رنج بود. به این ترتیب، فرانکل معتقد بود که وقتی ما دیگر نتوانیم وضعیتی را تغییر دهیم مجبور میشویم خودمان را تغییر دهیم.”
(medinateb.com)
پیشگفتار 1: مارتین گیلبرت
پیشگفتار 2: گوردون و آلپورت
پیشگفتار مؤلف: برای نسخهی 1992
گاهشمار بخش اول: تجربههایی در یک اردوگاه کار اجباری بخش دوم: لوگوتراپی بهصورت خلاصه ضمیمهی 1984: شرحی بر یک خوشبینی تراژیک
سخن آخر: نوشتهی ویلیام جِی. وینزلِید گزیدهای از نامهها و سخنرانیها نامهها سخنرانیها دربارهی نویسنده
خلاصه بخش اول
فرانکل در سن 37 سالگی، اسیر شد و به اردوگاه آشویتس در شمال شرق انتقال یافت.
همین اردوگاه سازمان یافته همچنین ابزار مرگ شش میلیون یهودی از جمله خانوادهی فرانکل نیز بود.
وی در این بخش از بلاها، وحشتها و اتفاقات دردناک و سختیهایی که این گروه از اسیران تحمل کردند را شرح میدهد که لحظه به لحظه ترس فرستاده شدن به کوره آدمسوزی و یا اتاق گاز را تحمل میکردند.
البته در ابتدای کتاب در مورد این کتاب توضیحی آمده است:
“این کتاب در نظر ندارد که از اتفاقات و رویدادها گزارشی ارائه دهد، بلکه تجارب شخصی را منعکس میکند که میلیونها انسان آن را لمس کرده و از آن رنج بردهاند.
میتوان گفت کتاب شرحی است از درون اردوگاه کار اجباری که به وسیلهی یکی از کسانی که جان سالم از آن به در برده است بازگو میشود. داستان به رویدادهای هولناک (که کمتر در حد باور مردم بوده) نمیپردازد، بلکه به زجرهای کوچک اشاره میکند و آنها را میشکافد.”
وی بخش دوم نیز به توصیف وتوضیح مفاهیم بنیادی معنادرمانی میپردازد و این بخش بیشتر جنبه علمی دارد.
گوردون و. آلپورت، روانشناس آمریکایی، در قسمت دیگری از مقدمه خود بر این کتاب میگوید:
خواندن این کتاب را که واژههایش چون گوهر میدرخشد و بر ژرفترین مشکلات بشر میتابد، از همگان خواستارم. زیرا کتابی است دارای ارزش ادبی و فلسفی و پیشگفتاری است پرجذبه بر ارزندهترین جنبش روانشناسی روزگار ما.