loader-img
loader-img-2

رمان هادی: درباره زندگی و زمانه امام هادی علیه السلام

امتیازدهی
5 (5)
  • ناشر : کتابستان
  • نویسنده : محمدرضا هوری
  • سال نشر : 1399
  • تعداد صفحات : 288
  • زبان کتاب : فارسی
  • شابک : 9786226837736
  • چاپ جاری : 1
  • نوع جلد : جلد نرم
  • قطع : رقعی
  • وزن : 284 گرم
  • شناسه محصول : 27598
معرفی کتاب

معرفی کتاب رمان هادی : درباره زندگی و زمانه امام هادی (علیه السلام)

«رمان هادی» اثر محمدرضا هوری، اولین رمان دینی استان در حوزه هنری ایلام محسوب می‌شود.
نویسنده کتاب، محمد رضا هوری، دانشجوی کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث دانشگاه ایلام است. وی با نبوغی خاص، در اولین کتاب خود، دوران اجباری حضور امام هادی (ع) در سامرا را به رشته تحریر در آورده است.
نویسنده در کتاب رمان هادی با تقسیم کتاب به سه بخش در کمین دشمن، ایقاظ و بر سر دوراهی، یک رابطه خوب برقرار کرده است و در ادامه با کمک گرفتن از ساختار‌های دوگانه در کتاب، به ارزش آن افزوده است، این دوگانه‌ها که به نوعی برگ برنده کتاب دینی رمان هادی هستند، عبارتند از  پدر و پسر، متوکل و منتصر، ساخت مسجد عباسی و تخریب بقعه سیدالشهداء، عشق به رباب و عشق افلاطونی و...
برای آشنایی بیشتر با کتاب رمان هادی، با سایت ابر بوک همراه باشید. 

خلاصه‌ای از کتاب رمان هادی 

کتاب رمان هادی، روایت‌گر پانزده سال حضور اجباری امام هادی (ع) در شهر سامرا به هنگام خلافت متوکل علی الله است.
شخصیت اصلی داستان، منتصر است. او که ولیعهد نیز محسوب می‌شود، از میان برداشتن امام هادی (ع) را افتخار خود می‌داند و با سرگرم شدن به این امر، دشمن واقعی خود را فراموش می‌کند.
او همچنین از مخالفان سرسخت علویان نیز به شمار می‌رود.
از طرفی نیز در جهت اثبات لیاقت خود برای جانشینی و خلافت، با بزرگان عباسیان در کشمکشی بی ثبات قرار دارد.
اما در اوج این اتفاقات و‌ درگیری ها، علاقه و کشش او به کنیز خلیفه، ماجراها را جور دیگری به پیش می‌برد.

کتاب رمان هادی مناسب چه کسانی است؟

به طور کلی این کتاب برای علاقمندان به داستان و ادبیات مذهبی، مناسب می‌باشد.
هم‌اکنون می‌توانید کتاب رمان هادی را از طریق سایت ابر بوک تهیه نمایید.

بخشی از کتاب " رمان هادی: درباره زندگی و زمانه امام هادی علیه السلام "
خیمهٔ بزرگِ سیاه‌رنگ خلیفه در کنار دجله، زیر آسمان صاف و آبی سامرا برپا شده بود. پرچم سیاه خلافت با آیات زرکوبش بر فراز خیمه با نسیمی گرم به رقص آمده بود. هوا بسیار گرم بود و آفتاب بر خیمه خلیفه عمود می‌تابید. درون خیمه با حرکات طولانی و مداوم غلامان که پرهای بزرگ طاووس را تکان می‌دادند خنک بود. بافت چادر نیز کمک می‌کرد سرما بیرون نرود و گرما داخل نیاید. آنجا، متوکل بر مخده لم داده و بی‌توجه به تب‌وتاب منتصر، از میوه‌ها و نوشیدنی‌هایی که غلامان برایش آورده بودند می‌خورد. فتح نیز در سمت دیگر، ساکت نشسته بود و پدر و پسر را نگاه می‌کرد. فتح می‌دانست منتصر منتظر است تا هرچه سریع‌تر به‌دنبال شکار بروند و قدرت تیراندازی خود را به پدرش نشان بدهد یا اینکه مسابقهٔ اسب‌سواری ترتیب داده شود و با سرعت بالای اسبش همه را پشت‌سر بگذارد اما خلیفه متوکل خنکای خیمه را بر گرمای تیز نیمهٔ روز ترجیح می‌داد. متوکل خوشهٔ انگور سرخی برداشت و مشغول خوردنش شد. با دهان پر گفت: «وقتی صدای جریان دجله به گوشم می‌رسد انگار که آیه‌های تسکین بر قلبم نازل می‌شود...»  «اگر این علویان بگذارند.» متوکل با تکان‌دادن دستش حرف منتصر را تأیید کرد. نفس عمیقی کشید و چون کسی که بار غم دنیا بر دوشش باشد به‌سختی آن را رها کرد و گفت: «حرفت درست است. از روزی که ما به خلافت رسیده‌ایم موی دماغ ما شده‌اند. نه از تهدید هراسی دارند و نه از قحطی و فشار به ستوه می‌آیند.» فتح کمی درنگ کرد و با انگشتان دستانش بازی کرد و سپس گفت: «حقیر نظری دارم!» متوکل نگاهش را از سیاهی خیمه گرفت. در چهرهٔ فتح نگریست و گفت: «بگو فتح! ما تو را به‌خاطرِ همین نظرها کنار خود نشانده‌ایم.» جناب خلیفه باید بیش از پدران فقید خویش در اعتلای نام و شوکت خلافت عباسی قدم بردارند. منتصر گوش‌هایش را تیز کرد. متوکل پرسشگرانه گفت: «یعنی چه؟» در کار عمران و آبادانی و ساختن بناهای مجلل چنان باید کوشید که هر اقدامی در مقابلش به چشم نیاید. قصرهایی که با قصرهای بهشتی برابری کند یا مسجدی خاص به نام خودتان.

دیدگاه شما

نظرات کاربران ( 4 نظر)
نام و نام خانوادگی
کد امنیتی
میثم صدیقی
13 مرداد 1400

سلام خداقوت من کتاب رو از قبل داشتم و خوندم میشه در مسابقه شرکت کنم؟

زیاری
28 تیر 1400

جلد کتاب شومیز است و اصطلاحا جلد نرم. میشه راحت در دست گرفت و خوندش

ثقفی
27 تیر 1400

نوع چاپ کتاب چطوریه میشه راحت تو دست گرفت یا جلدش سخت و محکمه

محدثه جهانی
27 تیر 1400

کتاب خیلییییی خوبی بود