رمان سقوط نام یکی دیگر از شاهکارهای آلبر کامو است. کامو توانسته در رمان سقوط به صورت خلاصه اما عمیق به تفسیر زندگی بپردازد. کتاب سقوط در سال 1956 برای اولین بار منتشر شد و امروزه به بیشتر زبانهای زنده دنیا ترجمه شده است.
آلبر کامو در رمان سقوط به شرح موضوعاتی مثل قضاوت، برداشت دیگران و تاثیر نگاهها و برخوردهای اجتماعی روی انسان میپردازد. کامو انسان را همیشه در معرض قضاوت شدن میبیند. مسئلهای که باعث سقوط بعضی افراد میشود. «ژان پل سارتر» نویسنده و فیلسوف فرانسوی که ارتباطی چالشبرانگیز با نویسندهی کتاب داشت، رمان سقوط را زیباترین اثر کامو میداند.
شما میتوانید برای خرید سقوط از آلبر کامو به سایت ابر بوک، سامانه فروش کتاب مراجعه و اقدام به خرید کتاب نمایید.
آلبر کامو در رمان سقوط از نمادها و مضامین مختلف دینی و اساطیری بهره برده است که از جمله آنها میتوان به توصیف کلمانس از نه حلقه شهر آمستردام اشاره کرد که برگرفته از نه حلقه جهنم در کتاب دانته میباشد و یا در جایی دیگر در رابطه با شخصیت کلمانس در داستان کامو نکاتی وجود دارد که از جمله میتوان به این مورد اشاره نمود که نام وی برگرفته از نام یکی از شخصیتهای انجیل است (جان بابتیس کلامانس) که در صحرایی بایر فریاد میکشید و خبر آمدن مسیح را میداد.
کلمانس داستان کامو فریاد غیبت و نبودن مسیح را سر میدهد، مسیحی که از نظر او نبوده و نخواهد آمد. همچنین گفته میشود که شخصیت کلمانس الهام گرفته شده از شخصیتی است که کامو در پندار خود انتظار داشته که مردم آن را اینگونه بدانند. به عبارت دیگر کامو فکر میکرده که در ذهنیت دیگران شخصیتی مانند کلمانس میباشد.
داستان از میخانهای در شهر آمستردام شروع میشود. راوی داستان مردی به نام ژان باتیست کلامانس است که در چند شب، با فردی که نام و نشان او مشخص نیست، صحبت میکند. در واقع صحبتهای او به شکل تکگویی و مونولوگ است و از فرد مقابل پاسخی دریافت نمیشود. کلامانس مردی خوشبخت و دانا است که دچار بحران پوچی در زندگی شده و به دنبال پیدا کردن معنای زندگی خود است. او در گذشته وکیل مشهوری از طبقهی بالارتبه در پاریس بوده است. کلامانس به دلایلی کشورش را ترک میکند و عازم آمستردام میشود. یک شب درحالیکه پیادهروی میکند، فریاد زنی را میشنود که میخواهد خود را در رودخانه غرق کند اما کلامانس بی اعتنا از این موضوع عبور میکند.
بعد از این اتفاق، سقوط کلامانس مرحله به مرحله پیش میرود و همین موضوع باعث میشود تا او سقوطها و خصوصیات رذل خودش را به یاد آورد. او در کنار شرح خاطرات و نقل قولهایی که شنیده است، به ویژگیهایی اعتراف میکند که دلیل اصلی سقوط هستند.