loader-img
loader-img-2

رومی: جلال الدین محمد

امتیازدهی
4 (5)
  • ناشر : نگاه
  • نویسنده : بهمن شکوهی
  • سال نشر : 1400
  • تعداد صفحات : 574
  • زبان کتاب : فارسی
  • شابک : 9786003763371
  • چاپ جاری : 9
  • نوع جلد : جلد سخت
  • قطع : رقعی
  • وزن : 650 گرم
  • شناسه محصول : 41022
معرفی کتاب

معرفی کتاب رومی (جلال الدین محمد)

کتاب رومی نوشته‌ی بهمن شکوهی، با 578 صفحه‌ نخستین بار در سال 1397 نشر یافت. این کتاب با استقبال روبرو شد و به تازگی چاپ هشتم آن از سوی انتشارات نگاه در دسترس مخاطبان قرار گرفته است. بهمن شکوهی در کتاب رومی، روزگار و زندگی یکی از شگفت‌آورترین عارفان جهان، مولانا جلال‌الدین محمد بلخی (رومی) را برای مشتاقان این عارف و شاعر بلندآوازه و میراث جهانی، شرح داده است. 
کتاب رومی از تازه‌های کتاب مرجع کتاب ابر بوک می‌باشد و شما علاقه‌مندان به تاریخ ادبیات می‌توانید کتاب رومی را از کتابفروشی آنلاین ابربوک تهیه کنید.

درباره محتوای کتاب رومی

کتاب رومی، قصه‌ای از بلخ تا قونیه، سلوک‌ عاشقانه و زندگی پرماجرای مولانا در بستری از واقعیت و افسانه است. روزگار و زندگی یکی از شگفت‌آورترین عارفان جهان و عشق شورانگیز وی با گوهر خاتون، اوج زندگی عاشقانه و از دست رفتن دلدار، دیدار شگفتش با شمس تبریزی و تحول روحی او که بس شایعه در اطرافش ساخت و بالاخره جوشش شعر از بن جانش یا ردیف شدن مسلسل‌وار کلمات چون الماس‌های تراش خورده در کنار هم، تصویری در بستر تاریخ از روزگار تیرۀ حمله مغولان، همه و همه موضوعاتی هستند که در این کتاب به آن‌ها پرداخته شده است، تلفیقی استادانه از تاریخ، داستان و افسانه که یکی از پرشورترین عاشقانه‌ها را برساخته است.

در مقدمه از زبان بهمن شکوهی می‌خوانیم :

«این کتاب را برای مخاطبین خارج از کشور نوشتم، روزهایی که کتاب هری‌پاتر دنیا را فتح می‌کرد با خود می‌گفتم نابغهٔ بلخ از هری‌پاتر چه کم دارد که این جماعت او را نشناسند، زمانی در آثار دکتر شریعتی خوانده بودم وقتی در سوربن از خودباختگی دانشجویان غیر فرانسوی در برابر غول فرهنگی فرانسه و غرب تعجب کرده بود، با داشتن مثنوی و دیوان کبیر خود را غنی و مستظهر به قلهٔ مولانا می‌دانست. آن را نمی‌فهمیدم تا خود با مولانا یار شدم، اگرچه از ظن خود بود، امّا به‌هرحال این هم سواد و سودای من است.»
هم‌اکنون می‌توانید کتاب رومی (جلال الدین محمد) را از سایت ابربوک تهیه کنید.

بخشی از کتاب " رومی: جلال الدین محمد "
عمید مروزی در جواب گفت: درد این کودک زمینی نیست، من دردهای زمینی را درمان می‌کنم. حالا می‌خواهد سرم بر تنم باشد یا روی سینه‌ام. جماعت مستأصل اندرونی خانه بهاء‌ولد به دست و پا افتادند. برهان‌الدین محقق، از آن میان به بهاءولد گفت:اگر استادش اجازه دهد او دوستی در نیشابور دارد که داروفروش است و در شهر نام و شهرتی بپا کرده است و از بهاء‌ولد خواست که او را به نیشابور به نزد این داروفروش که فریدالدین عطار نامیده می‌شد ببرند.بهاءولد موافقت کرد امّا عمید مروزی گفت:این کودک یک هفته سفر بر اسب را تاب نمی‌آورد.ملکه خاتون دایه پیری را بالای سر جلال‌الدین آورد و دایه که به سختی راه می‌رفت، تشخیصش آن بود که کودک خون می‌خواهد. و باید انگشت کودک دیگری را با تیغ ببرند و خون او را به شکم جلال‌الدین بمالند.عمید مروزی با طعنه و تمسخر به ملکه خاتون گفت:خون در زیر جلد و بر شریان می‌رود، نه روی پوست شکم.ملکه خاتون با صدای بلند معترضانه گفت:اگر به درمان دایه می‌خندید، بفرمایید ما چه کنیم. به مؤمنه خانم رحم کنید من هر که هر چه بگوید عمل می‌کنم تا فرزندم جلال‌الدین را از چنگ مرگ برهانم.برهان‌الدین فرصت را غنیمت شمرد و گفت:خاتون اجازه دهید جلال‌الدین را به نیشابور ببریم. فریدالدین طبیب حاذقی است.هم طب می‌داند هم داروفروش است.بهاءولد قاطعانه گفت:از اسطبل شاهی، سوار مطالبه می‌کنم، راه را سه‌روزه کوتاه می‌کنم. بعد به عمید مروزی نگاه کرد تا از نگاهش سه روز مهلت بگیرد. عمید مروزی فقط گفت:مرگ دست خداست. امّا کودک بیمار بر پشت اسب دوام نمی‌آورد.

دیدگاه شما

نظرات کاربران ( 0 نظر)
نام و نام خانوادگی
کد امنیتی

Deprecated: Unparenthesized `a ? b : c ? d : e` is deprecated. Use either `(a ? b : c) ? d : e` or `a ? b : (c ? d : e)` in /home/abrbooki/public_html/model/comment.php on line 353
برچسب ها