loader-img
loader-img-2

خیره به خورشید نگریستن: غلبه بر وحشت از مرگ

امتیازدهی
2 (5)
  • ناشر : قطره
  • نویسنده : اروین د. یالوم
  • مترجم : اورانوس قطبی نژاد آسمانی
  • سال نشر : 1400
  • تعداد صفحات : 256
  • زبان کتاب : فارسی
  • شابک : 9786001196997
  • چاپ جاری : 20
  • نوع جلد : جلد نرم
  • قطع : رقعی
  • وزن : 282 گرم
  • شناسه محصول : 70641
معرفی کتاب

معرفی کتاب خیره به خورشید نگریستن (غلبه بر وحشت از مرگ )

کتاب خیره به خورشید نگریستن (غلبه بر وحشت از مرگ) (Staring at the sun: overcoming the terror of death) نوشته‌ی اروین د. یالوم، در سال 1389 و با 247 صفحه منتشر شد. اروین د. یالوم تلاش دارد در قالب زبانی روایی، خواننده را با تجربه و فلسفه مرگ آشنا سازد و او را از چنگال هراس از مرگ برهاند. 
کتاب خیره به خورشید نگریستن پرفروش ترین کتاب درباره غالب شدن بر مرگ است.
کتاب خیره به خورشید نگریستن در سایت ابربوک قابل تهیه می‌باشد.

درباره محتوای کتاب خیره به خورشید نگریستن (غلبه بر وحشت از مرگ )

ترس از مرگ ممکن است غیر مستقیم یا مستقیم در ما وجود داشته‌ باشد. گاهی به صورت یک بیماری روانشناختی در درون ما، گاهی یک دغدغه و ترس که مانع شادی ما و لذت بردن از زندگی می‌شود. فکر کردن مدام به مرگ مانند خیره شدن به خورشید است، نمی‌توان آن را تاب آورد و ما را از پا در می‌آورد. او از دو قسم تنهایی می‌گوید و از تاثیر هریک از این دو نوع بر ترس و اندیشه به مرگ.
از آنجا که فکر به مرگ و احتمالا ترس از آن از نوجوانی که فرصت فکر کردن به مفاهیم این‌چنینی برای هر انسان است، پیش می‌آید؛ خواندن این کتاب برای نوجوانان 14 ساله تا کسانی که در سنین پیری خود را نزدیک به این اتفاق می‌بینند مناسب است.

فهرست مطالب کتاب خیره به خورشید نگریستن (غلبه بر وحشت از مرگ )

 1- جراحت مرگبار
2- تشخیص اضطراب مرگ
3- تجربه برانگیزاننده
4- نیروی افکار
5- غلبه بر هراس مرگ از راه ارتباط
6- آگاهی از مرگ
7- پرداختن به اضطراب مرگ
پسگفتار

هم‌اکنون می‌‌توانید کتاب خیره به خورشید نگریستن را از سایت ابربوک تهیه نمایید.

بخشی از کتاب " خیره به خورشید نگریستن: غلبه بر وحشت از مرگ "
دو قسم تنهایی وجود دارد: تنهایی روزمره و تنهایی وجودی. اولی بین اشخاص است، رنج گوشه‌‌گیری از مردمان دیگر. این تنهایی که غالبا با ترس از صمیمیت یا احساس طرد شدن، شرم، یا بی‌ارزش بودن همراه است برای همه‌مان آشناست. در حقیقت بیشترین کار روان‌ درمانی متوجه کمک به بیمار و یاد دادن ایجاد روابط صمیمانه‌تر و مستمرتر و پر دوام‌تر با دیگران است. تنهایی بر اضطراب مرگ می‌افزاید. غالبا فرهنگ ما پرده‌ای از سکوت و انزوا دور مرگ می‌کشد. افراد خانواده در حضور آدم در حال مرگ مبهوت می‌شوند و نمی‌دانند چه بگویند. می‌ترسند مبادا آدم در حال نزع آشفته شود. همچنین از ترس این که مبادا شخصا با مرگ خود روبرو شوند زیاد به او نزدیک نمی‌شوند. زمانی که مرگ انسانی فرا می‌رسید، حتی خدایان یونان از ترس می‌گریختند. این انزوای روزمره دو کارکرد دارد: نه فقط خوب مراقبت می‌شود که از آدم رو به مرگ دوری کنیم، بلکه خود آدم رو به مرگ اغلب برای انزوا همدستی می‌کند. این‌ها به استقبال سکوت می‌روند تا مبادا کسانی را که دوست دارند به دنیای دل مرده و مخوف خود بکشانند. کسی که جسما بیمار نباشد، اما در چنگ اضطراب مرگ بیفتد، همین احساس را پیدا می‌کند. البته چنین انزوایی شامل هراس هم می‌شود. چنان که ویلیام جیمز یک قرن پیش نوشت: «مجازاتی شیطانی‌تر از این اگر چنین چیزی از لحاظ جسمی امکان‌پذیر می‌بود نمی‌توان ابداع کرد که رشتۀ پیوند کسی را با جامعه ببریم و از آن پس او را از دسترس و توجه دیگران دور کنیم.» دومین شکل تنهایی، انزوای وجودی، ژرف‌تر است و از شکاف پر نشدنی بین فرد و سایرین ناشی می‌شود. این شکاف نتیجۀ آن است که نه تنها هر یک از ما تنها به هستی پرتاب شده‌ایم و ناچاریم تنها از آن بیرون برویم، بلکه این نکته نیز در آن دخیل است که هر کدام از ما در دنیایی به سر می‌بریم که تنها برای ما شناخته شده است.

دیدگاه شما

نظرات کاربران ( 0 نظر)
نام و نام خانوادگی
کد امنیتی
برچسب ها