loader-img
loader-img-2

بازگشت: پیام هایی از تجربه های نزدیک به مرگ

امتیازدهی
2 (5)
  • ناشر : شهید ابراهیم هادی
  • نویسنده : گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
  • سال نشر : 1399
  • تعداد صفحات : 120
  • زبان کتاب : فارسی
  • شابک : 9786227169072
  • چاپ جاری : 1
  • نوع جلد : جلد نرم
  • قطع : پالتویی
  • وزن : 108 گرم
  • شناسه محصول : 7669
معرفی کتاب

معرفی کتاب بازگشت: پیام‌هایی از تجربه‌های نزدیک به مرگ

کتاب بازگشت توسط گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی گردآوری و در 120 صفحه به چاپ رسید. کتاب در مورد تجربه های نزدیک به مرگ می‌باشد.
اگر از علاقه‌مندان به کتاب‌های تجربه‌های نزدیک به مرگ و برزخ هستید، ابر بوک به شما توصیه می‌کند تا کتاب بازگشت را مطالعه کنید.

خلاصه کتاب بازگشت

مرگ و اینکه بعد از مرگ چه سرنوشتی در انتظار انسان است از سوال های اساسی ذهن انسان می‌باشد.
گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی پس از موفقیت کتاب سه دقیقه در قیامت، کتاب بازگشت را به عنوان دومین اثر خود با موضوع پیام‌هایی از تجربه‌های نزدیک به مرگ منتشر کرد.
کتاب بازگشت روایت کننده داستان‌هایی کوتاه اما واقعی از تجربه مرگ و حیات مجدد افراد مختلف می‌باشد.

شما می‌توانید کتاب بازگشت را از سایت ابر بوک خریداری کنید.

بخشی از کتاب " بازگشت: پیام هایی از تجربه های نزدیک به مرگ "
آخرین روزهای اسفند 1364 بود. در بیمارستان مشغول فعالیت بودم. من تکنسین اتاق عمل و متخصص بیهوشی بودم. با توجه به عملیات رزمندگان اسلام، تعداد زیادی مجروح به بیمارستان منتقل شده بود. لحظه‌ای استراحت نداشتیم. اتاق عمل مرتب آماده می‌شد و تیم جراحی وارد می‌شدند. داشتم از داخل راهروی بیمارستان به سمت اتاق عمل می‌رفتم که دیدم حتی کنار راهروها مجروح خوابیده. همینطور که جلو می‌رفتم، یک نفر مرا به اسم کوچک صدا زد. برگشتم، اما کسی را ندیدم! می‌خواستم بروم که دوباره صدایم کرد. دیدم مجروحی کنار راهروی بیمارستان روی تخت حمل بیمار از روی شکم خوابیده و تمام کمر او غرق در خون است. رفتم بالای سر مجروح و گفتم: شما من رو صدا زدی؟ چشمانش را به سختی باز کرد و گفت: بله، من، کاظمینی. چشمانم از تعجب گردشد. گفتم: محمد حسن اینجا چیکار می‌کنی؟ محمد حسنک اظمینی سال‌های سال با من هم‌کلاسی و رفیق بود. از زمانی که در شهرهای اصفهان زندگی می‌کردیم. حالا بعد از سال‌ها در بیمارستانی در اصفهان او را می‌دیدم. او دو برادر داشت که قبل از خودش و در سال های اول جنگ، در جبهه مفقود شده بودند. البته خیلی از دوستان می‌گفتند که برادران حسن اسیر شده‌اند.

دیدگاه شما

نظرات کاربران ( 0 نظر)
نام و نام خانوادگی
کد امنیتی

Deprecated: Unparenthesized `a ? b : c ? d : e` is deprecated. Use either `(a ? b : c) ? d : e` or `a ? b : (c ? d : e)` in /home/abrbooki/public_html/model/comment.php on line 353
برچسب ها