loader-img
loader-img-2

بچه ای که نمی خواست آدم باشد

داستان غدیر
امتیازدهی
4 (5)
  • ناشر : قبسات
  • نویسنده : زهرا موسوی
  • سال نشر : 1400
  • تعداد صفحات : 80
  • زبان کتاب : فارسی
  • شابک : 9786227763027
  • چاپ جاری : 1
  • نوع جلد : جلد نرم
  • قطع : رقعی
  • وزن : 74 گرم
  • شناسه محصول : 76996
معرفی کتاب

معرفی کتاب بچه‌ای که نمی‌خواست آدم باشد

کتاب بچه‌ای که نمی‌خواست آدم باشد! نوشته‌ی زهرا موسوی است. کتاب بچه‌ای که نمی‌خواست آدم باشد! داستان کودکانه و جذابی است که کودکان را به دنیای خیال می‌برد. بچه‌ای که نمی‌خواست آدم باشد را باید تقدیم کرد به همه‌ی آن‌هایی که در زندگی‌شان یک عالمه خاطره دارند و یا هیچ خاطره‌ای ندارند! قصه‌ی «آدی» و «بچه» قصه‌ی دوستی و یاد گرفتن دوست داشتن است، قصه‌ی دوست داشتن هم‌دیگر و خوب زندگی کردن است. «بچه» که قصه‌ی کتاب «بچه‌ای که نمی‌خواست آدم باشد» را تعریف می‌کند به ما می‌گوید که وقتی خیلی هم‌دیگر را دوست داشته باشیم یک روزی می‌رسد که یک‌عالمه‌ترین خاطره‌ها جمع می‌شوند و می‌توانیم تا همیشه خاطره داشته باشیم. برای تهیه و خرید کتاب بچه‌ای که نمی‌خواست آدم باشد! می‌توانید به سایت کتاب ابر مراجعه نمایید.

درباره‌ی کتاب بچه ای که نمی خواست آدم باشد

بچه، شتری است که عاشق خاطره‌جمع‌کردن است؛ اما دوستش آدی فقط دنبال بازیگوشی است. در این کتاب با او همراه شوید و با کلی خاطره پرهیجان آشنا شوید. بچه لابه‌لای خاطراتش از مرد مهربان و قصه غدیر هم می‌گوید. این کتاب داستانی جذاب است که درون‌مایه دینی دارد و کودکان را هم با تاریخ اسلام آشنا می‌کند و هم کمک می‌کند تا خلاقیت‌شان تقویت شود. چون این کتاب داستان دو دوست به نام‌های «بچه» و «آدی» است که «بچه» یک شتر کوچولوی عاشق خاطره جمع کردن و خاطره ساختن است و «آدی» یک بچه‌ی آدم است که زیاد دوست ندارد خاطره بسازد و خاطره جمع‌کند! پس بچه‌ای که نمی‌خواست آدم باشد را هم آن‌هایی که خاطره دوست دارند و هم آن‌هایی که دوست ندارند، می‌توانند بخوانند و از داستان دوستی یک «شتر» که «بچه» است اما آدم نیست و یک آدم که بچه است ولی شتر نیست، لذت ببرند و کلی خاطره بسازند و یاد بگیرند. کتاب بچه ای که نمی خواست آدم باشد! برای کودکان جذاب است و روایتی از واقعه‌ عظیم غدیر را هم برای آن‌ها روایت می‌کند. ابر بوک خواندن این کتاب را به تمام کودکان علاقه‌مندان به داستان پیشنهاد می‌کند.

بخشی از کتاب " بچه ای که نمی خواست آدم باشد "
من یک شتر یک ساله هستم و اسمم بچه است. با اینکه هیچ شتری توی دنیا اسم بچه‌اش را بچه نگذاشته، اما دوست دارم من به این اسم زیاد است. به خاطر همین، این اسم را برای خودم انتخاب کردم. من یک شتر خاطره جمع کن هستم. هیچ شتری مثل من، خیلی‌تر از خیلی‌تر از خیلی، دلش نمی‌خواهد من میخواهم! خاطره جمع کند؛ اماِ پدر آدی صاحب ماست؛ ما، یعنی من و پدر و مادرم. آدی دوست من است. او، یعنی آدی، پسر صاحب ِ ماست. دوست دارم آدی به جمع کردن خاطره مثلِ من نیست. دوست دارم آدی به یک عالمه بازی کردن و لج درآری است؛ اما چون دوست دارمش به من زیاد ست، دو تا کار انجام می‌دهد: اول اینکه برایم خاطره تعریف می‌کند؛ دوم اینکه برایم خاطره می‌سازد. مثل همین الان که با آدی آمده بودیم خانه دوست پدرش تا دو کیسه گندم ببریم خانه. آدی خودش را محکم به من چسباند و گفت:«زودباش، زود باش بچه، فرار کن.» زود باش من برای فرار زیاد بود. بیشترتر از آن نمی‌توانستم زود باشم و تند بدوم. به پشت سرم نگاه کردم. هنوز آن چند نفر دنبال ما بودند. آدی گفت:«همه‌اش تقصیر تو است.»

دیدگاه شما

نظرات کاربران ( 0 نظر)
نام و نام خانوادگی
کد امنیتی

Deprecated: Unparenthesized `a ? b : c ? d : e` is deprecated. Use either `(a ? b : c) ? d : e` or `a ? b : (c ? d : e)` in /home/abrbooki/public_html/model/comment.php on line 353
برچسب ها