loader-img
loader-img-2

امام رئوف: ای حرمت ملجا درماندگان دور مران از در و راهم بده

امتیازدهی
2 (5)
  • ناشر : عهد مانا
  • نویسنده : نرجس شکوریان فرد
  • سال نشر : 1398
  • تعداد صفحات : 94
  • زبان کتاب : فارسی
  • شابک : 9786226084802
  • چاپ جاری : 2
  • نوع جلد : جلد نرم
  • قطع : پالتویی
  • وزن : 70 گرم
  • شناسه محصول : 7811
معرفی کتاب

معرفی کتاب امام رئوف

کتاب امام رئوف نوشته نرجس شکوریان فرد، کتابی درباره زندگی و فضایل و کرامات امام هشتم شیعیان، علی بن موسی الرضا (ع) است. شکوریان فرد در این کتاب از منابع مختلفی مانن عیون اخبار الرضا، مستدرک الوسائل، بحار الانوار، وسائل الشیعه و…. استفاده کرده است تا روایات و احادیثی را که مربوط به این امام رئوف است برای دوست‌داران و عاشقان حضرت، گردآوری کند. در انتهای هر روایت نیز نویسنده برداشت و حال عرفانی خود از آن را با خواننده قسمت کرده است.
خانم شکوریان فرد از مولفین پرتلاش در حوزه داستانی هستند و با قلمی جذاب و رسا سعی در شناختن مهربانی‌های امام رضا (ع) دارد. کتاب با قصه‌ای زیبا از تولد امام رضا (ع) شروع می‌شود و به پند‌های ایشان به اهالی مدینه مزین می‌شود تا به حرکت امام از مدینه به سمت مشهد می‌رسد و در بین راه حکایت‌هایی از نیشابور و محل اسکان امام و برکت‌های حضور ایشان که در آنجا اتفاق افتاده است را روایت می‌کند، در انتها از شهادت ایشان و برکتی که برای ما ایرانی‌ها به جا مانده است می‌گوید. در این بین داستانی از شیخ نخودکی می‌خوانید که با رافت و مهربانی امام آشنا شوید.

کتاب های مشابه با کتاب امام رئوف  

کتاب روضه 
کتاب فاطمه علی است
کتاب کآشوب
کتاب حیدر
کتاب ولادت

خواندن کتاب امام رئوف را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای دوست‌داران و عاشقان امام هشتم، علی‌‌بن‌موسی‌الرضا (ع) و  کسانی که مباحث تاریخ اسلام و زندگی اهل ‌بیت علیهم‌السلام (ع) را تخصصی‌تر دنبال می‌کنند، مناسب است. 
هم‌اکنون می‌توانید کتاب امام رئوف را از سایت ابربوک تهیه نمایید.

بخشی از کتاب " امام رئوف: ای حرمت ملجا درماندگان دور مران از در و راهم بده "
در خانه امام، دور امام نشسته بودند. هرکس، هر سؤالی داشت می‌پرسید و امام جواب می‌داد. مردی به جمع اضافه شد. کمی که گذشت عرض کرد: - یابن رسول الله، من تازه حج بودم. پول هایم را گم کرده‌ام، مبلغی به من کمک کنید، وقتی رسیدم به خراسان از جانب شما صدقه می‌دهم. امام فرمود: چند لحظه بنشین. جمعیت دور امام کم کم رفتند و خلوت شد. امام برخاستند و درون خانه رفتند. چند لحظه بعد از پشت در دست امام بیرون آمد و صدا زد: -ای خراسانی، بیا و این مقدار را بگیر. خرج کن، لازم هم نیست از طرف من صدقه بدهی. مرد گرفت و دعاگویان رفت. از امام علت کارش را پرسیدند، فرمود: دوست نداشتم کوچک شدن و خواری را در چهره او ببینم.

دیدگاه شما

نظرات کاربران ( 0 نظر)
نام و نام خانوادگی
کد امنیتی

Deprecated: Unparenthesized `a ? b : c ? d : e` is deprecated. Use either `(a ? b : c) ? d : e` or `a ? b : (c ? d : e)` in /home/abrbooki/public_html/model/comment.php on line 353