صمیمیت و حس و حال دهه پنجاه را تصور کنید؛ همیشه از جوانمردی و لوطی گری در آن دوران ها شنیده ایم و کمرنگ شدن اهمیت این صفات را به چشم در زمان حال دیده ایم. حالا رضا امیرخانی کتابی با همین موضوع نگاشته که شاید گوشزدی برای یاد آوری اهمیت این صفات باشد. قیدار داستان مردی است که تمام فضایل خوب را دارد و کمک کردن به دیگران را دریغ نمیکند، اما چرخ روزگار برایش عجیب می چرخد و اتفاقات دور از انتظاری برایش رخ می دهد. نثر طنز داستان شما را با قیدار تا اتمام کتاب همراه می کند. قیدار نوشته رضا امیر خانی یکی از نویسندگان بسیار خوب معاصر است که با قلم خوبش، کتاب هایش مخاطبان زیادی دارد.
کتب قیدار وصف زندگی شخصیت اول داستان به همین نام است "قیدار"
قیدار صاحب یکی از گاراژهای تهران است و از داش مشدیهای روزگار که با دختری که به او تجاوز شده و به گاراژ او پناه آورده است ازدواج میکند و از کسانی است که دست میگیرد و نه مچ دست را.
ماجرا در بستر زمانی قبل از انقلاب اتفاق میافتد و قیدار از کسانی است که از حکومت دلِ خوشی ندارد. قیدار پیش مردم صاحب منزلت است و یک شهر روی او حساب باز میکنند.
.
⭕بخشی از کتاب:
... آدمی که یکبار خطا کرده باشد و پاش لغزیده باشد و بعد هم پشیمان شده باشد، مطمئنتر است از آدمی که تابهحال پاش نلغزیده...
خطانکرده، تازه وقتی خطا کرد و از کارتنِ آکبند درآمد، فلزش معلوم میشود، اما فلز خطاکرده رو است، روشن است... مثلِ این کفِ دست ، کج و معوجِ خطش پیداست
از آدمِ بیخطا میترسم، از آدم دو خطا دوری میکنم، اما پای آدمِ تکخطا میایستم