از مقایسه مساحت لبنان و استان قم شروع میکند. همینجا باید بفهمید که قرار نیست یک سفرنامه معمولی بخوانید، از همان سفرنامه هایی نیست که صرفا تو را با روندِ سفر یک شخص آشنا کند و در میان کلمات به آن کشور سفر کنی! لبنان زدگی تو را لبنان زده میکند. در هر خط آن سید حسین مرکبی تلاش کرده تا علاوه بر وصف لبنان و وضعیت سیاسی و اجتماعی آن به تو هم بگوید به روشی که انتخاب کرده ای فکر کن. به این که روش لبنانی ها جذابیت دارد، هم برای شیعیان و هم برای غیر شیعیان.
لبنان زدگی در تمام صد و خورده ای صفحه اش تلاش میکند تا به تو بگوید اسلام اجتماعی جذاب تر است. اسلامی که امام موسی صدر دنبال آن بودند. مرکبی در لبنان زدگی از تکثر میگوید. از مزایای تکثر و زیبایی های آن میگوید. از جذابیتی که دارد. راستش تا سه فصل پایانی آن از یکنواختی و طعنه هایی که به تو میزند خسته میشوی اما همین که به فصول آخر کتاب میرسی انگار با یک نسخه دیگر از لبنان زدگی مواجه شده ای. نسخه ای متفاوت که تصویرها و توصیف های جذاب و زیبا از حزبالله و لبنان به تو ارائه میدهد. انگار خود مرکبی هم درگیر نوعی افراط و تفریط است. در اوایل کتاب تلاش میکند تا بگوید تو و امثال تو اشتباهات زیادی داشته اید و دارید و مستقیم به تو میگوید اشتباه کرده ای اما در سه فصل پایانی، مرکبی ایدئولوژی اش را کنار میگذارد. به سفرنامه نویسی نزدیک تر میشود و صحنههای زیبایی از شکست اسرائیلی ها و تانک های مرکاوا و حزب الله خلق میکند که هنگام خواندنش گویی آنجایی و آن ها را حس میکنی. آنقدر خوب رابطه فقه و دین را میگوید که مثالش را حفظ میکنی، آنقدر خوب است این فصل پایانی که دلت میخواهد تا در کتاب فقط آن سه فصل باشد. آن سه فصلی که لبنان را برایت وصف میکند نه ایدئولوژی سید حسین مرکبی را!