کتاب قرار نبود پیشنهاد سایت کتاب ابر در زمینه داستانهای عامهپسند است. کتاب قرار نبود اثری از هما پوراصفهانی است. قرار نبود روایتی روان و شیوا دارد که بارزترین ویژگی داستانهای عامهپسند است.
قرار نبود دومین کتاب هما پوراصفهانی و بنا بر آمار از محبوبترینها بین خوانندگان است. داستان دختر جوانی که در آرزوی رفتن به کشور کانادا است اما پدرش به خاطر تجربهی بدی که از مهاجرت دختر اولش داشته با او مخالفت میکند. تنها چارهای که به ذهن دختر میرسد یک ازدواج صوری است تا بتواند به آنطرف آبها برسد.
کتاب قرار آینهی خوبی برای دیدن و شناختن نسل جدید جامعه و آرزوها و دنیاهایشان است. حتی اگر بگوییم که این اثر، نمایندهای از همهی جامعه و نسل جوانش به حساب نمیآیند. نکتهی حائز اهمیت این رمان این است با آن که این نمونه قاعدتا با ابزار دیگری مثل فضای عکس و فیلم در شبکههای اجتماعی باید قابل لمس باشند، ادبیات و داستان را برای بیان خود انتخاب کرده است. حالا شاید وقت پرسش مهمتری باشد: خوانندگان این آثار افرادی همچون قهرمانهایش هستند یا در آرزوی مثل آنها زندگی کردن؟ رمان قرار نبود هما پوراصفهانی به تفسیر این موضوع در قالب ادبیات میپردازد.
رمان قرار نبود و قرار بود نوشتهی هما پوراصفهانی در صفحهای مجازی است که نوجوانان و جوانان زیادی را پای خود نشانده و جامعه هدف خود را را در رویاهای این دوران فرو برده است و سر آخر بیهیچ نتیجهای برگردانده است.
قرار نبود با شیطنتهای سه دختر شروع میشود البته قرار نبود که آدمها این قدر بیقید و بند باشند و زبانشان در هر دور چرخش یک دور به کلمات رکیک بچرخد که متاسفانه در این رمان و امثالش پر از حرفایی است که عرف جامعه به آن میگویند: فحش.
در رمان قرار با تکرار زیادی شاهد استفاده از چنین اصطلاحاتی میبینیم و او از این تکنیک برای بیان داستان استفاده میکند که شاید راز موفقیت او در این سبک رمانها باشد.
دختر و پسر شخصیتهای رمان هما پوراصفهانی بسیار زیبا و ثروتمند هستند، دخترانش هیچ ویژگی فرهنگی، روحی و اخلاقی و اجتماعی خاصی ندارند اما چنان محبوب هستند که مخاطب حسرت میخورد.
پسرانش همه بسیار بداخلاق هستند تا جایی که در جای جای داستانش با زن عصبی رفتار میکنند و به قول خود نویسنده «سگ دارند»؛ هر چند او گاهی این حالت را غیرت مینامد. البته که معنی محبت و غیرت و فرهنگ و ادب و محبوبیت و مقبولیت در ادبیات داستانی امروز بسیار متفاوت شده است.
رمان قرار نبود زندگی بیهدف دختری به نام ترسا است.که بزرگترین خواستهاش در زندگی، پزشک شدن است و حاضر است برای رسیدن به آن قید خانواده را بزند و به کانادا هم برود. حتی خودش هم نمیداند از مهاجرت و رفتن به کانادا چه میخواهد.