یک روز مانده به عید پاک سه گانهای از زویا پیرزاد است. زویا پیرزاد نویسنده ارمنیتبار است که سال 1380 با رمان چراغها را خاموش میکنم جوایزی همچون بهترین رمان سال پکا، بهترین رمان سال بنیاد هوشنگ گلشیری،کتاب سال وزارت ارشاد جمهوری اسلامی و لوح تقدیر جایزه ادبی یلدا را به دست آورد. سایت کتاب ابر مرجع فروش کتاب این نویسنده رمانهایش را به علاقهمندان به ادبیات معرفی میکند.
برای بسیاری از علاقهمندان به رمان و ادبیات داستانی شاید پیش آمده باشد که داستانی را بخوانند و با خود فکر کنند نوشتن چنین متنی چه کار سادهای است و خود را مدعی نوشتن چنین داستانهایی بدانند؛ اما وقتی سراغ نوشتن میروند، تازه به ابعاد گسترده داستان و عمق روایت پی میبرند و درک میکنند نوشتن همین داستان ساده میتواند چقدر پیچیده و سخت باشد. زویا پیرزاد، نویسنده ارمنی، استاد نوشتن اینگونه داستانهاست، داستانهای سادهای از زندگیهای معمولی آدمهای معمولی که میشود از دلشان رنجها و ناکامیها و شوق و امید را لمس کرد. او در داستان یک روز مانده به عید پاک به خوبی این توانایی را نشان داده است. داستانهای او نامهای سادهای دارند. رمان «چراغها را من خاموش میکنم» یکی از مشهورترین و زیباترین آثار اوست. باید بگوییم اتفاق خاص و قابل تعریفی که فراتر از زندگی روزمره باشد در جریان داستان روی نمیدهد. هرچه روی میدهد احساسات و اتفاقاتی درون شخصیتهاست که در ماهرانهترین شکل آن روایت شده است.
همانطور که در ابتدای معرفی کتاب گفتیم، یک روز مانده به عید پاک سهگانهای است از 3 مرحله کودکی، میانسالی و کهولت مردی ارمنی به نام ادموند. نویسنده زویا پیرزاد با آن که یک زن است، بهخوبی توانسته است 3 مرحله از زندگی و احساسات یک مرد را به تصویر بکشد. این داستان بلند سهبخشی نخست از زبان یک کودک، سپس از زبان یک مرد میانسال که دختری کوچک دارد و در پایان از زبان مردی سالمند که همسرش را از دست داده است روایت میشود. هر 3 بخش این داستان در یک موقعیت زمانی یکسان و یک روز مانده به عید پاک اتفاق میافتد. عید پاک یکی از روزهای تعطیل در سال مسیحی است که یکشنبهای در ماه مارس یا آوریل است. با اینکه راوی قصه یک مرد است، زنان در زندگی او نقش مهمی دارند، زنانی که گاه از دل سنت متعصب بیرون آمده و رشد کردهاند و گاه کسانی بودهاند که مقابل همان سنت خشک متعصب ایستاده و ساختارشکنی کردهاند. مرد همواره میانه این 2 مدل زن، سرگردان و مضطرب است: زنی که گاه مادر اوست، گاه همسرش و در جایی از داستان به دختر جوانش تبدیل میشود. زویا پیرزاد در اغلب قصههایش سراغ مفاهیم تازهای رفته است که یکی از آنها زندگی ارمنیها بهخصوص زنان ارمنی در یک جامعه مسلمان است.
زویا پیرزاد همواره در داستانهایش درونیترین و پنهانترین احساسات زنانه را به تصویر میکشد و از رنج و شوق این همزیستی میگوید. تفاوت «یک روز مانده به عید پاک» در این است که نویسنده بر خلاف همیشه، از شخصیت زن به عنوان راوی استفاده نکرده است، بلکه یک مرد انتخاب کرده است. در بخش نخست داستان، کودک مادری را به تصویر میکشد که به مادران معمولی هیچ شباهتی ندارد. رنجها و قصههای مادر هنرمند و متفاوت او از زبان و نگاه کودک تصویر میشود. در بخش دوم داستان، در گیر و دار میان 2 زن، یعنی همسرش و دخترش، روایتگر سرگردانی میان سنت و تجدد است و در بخش نهایی داستان مردی را میبینیم که با دیدن اشیا به یاد خاطراتی در گذشته میافتد و درد و زندگی خود را مرور میکند. آثار زویا پیرزاد در ایران همواره با استقبال خوانندگان روبهرو بوده است. این کتاب هم نهتنها در ایران بلکه طبق قرارداد کپیرایت میان زویا پیرزاد و نشر مرکز با ناشران خارجی، تاکنون به زبانهای فرانسوی، لهستانی، گرجی، ژاپنی و اسلوونیایی ترجمه و در فرانسه، لهستان، گرجستان و ژاپن منتشر شده است.