loader-img
loader-img-2

کافکا در کرانه

امتیازدهی
2 (5)
  • ناشر : نیلوفر
  • نویسنده : هاروکی موراکامی
  • مترجم : مهدی غبرائی
  • سال نشر : 1398
  • تعداد صفحات : 607
  • زبان کتاب : فارسی
  • شابک : 9789644483509
  • چاپ جاری : 14
  • نوع جلد : جلد نرم
  • قطع : رقعی
  • وزن : 666 گرم
  • شناسه محصول : 9477
معرفی کتاب

معرفی کتاب کافکا در کرانه

کتاب کافکا در کرانه با عنوان انگلیسی Kafka on the Shore در سال 2002 به  زبان ژاپنی منتشر شد. ژانر این کتاب به صورت رئالیسم جادویی به نگارش در آمده است و نویسنده با جهت دادن شخصیت‌های کتاب به سوی پیدا کردن سوال‌های فلسفی، فضایی با ساختار روایت موازی ایجاد کرده است. دو داستان در ظاهر به هم مرتبط نیستند و هر کدام جداگانه روایت می‌شوند اما در نهایت به هم پیوسته می‌شوند. در واقع ماجراهای آن از دنیای بیرون وارد عالم خیال شخصیت‌ها می‌شوند و مخاطب نمی‌داند آنچه در روند داستان می‌بیند خیالی است یا نه! برای تهیه و خریداری کتاب کافکا در کرانه به سایت کتاب ابر مراجعه کنید.

درباره‌ی کتاب کافکا در کرانه

 رمان از دو خط داستانی مجزا اما مرتبط به هم تشکیل شده است. روایت به‌طور مداوم در میان این دو خط داستانی جلو و عقب می‌رود و نحوه‌ی روایت به‌طور مرتب عوض می‌شود. فصل‌های فرد، داستان کافکای 15 ساله را روایت می‌کند که از خانه‌ی پدرش فرار می‌کند تا از نفرین ادیپی‌اش فرار و هم‌چنین مادر و خواهرش را پیدا کند. بعد از یک‌سری اتفاقات او پناهگاه آرامی می‌یابد، یک کتاب‌خانه خصوصی در تاکاماتسو که از راه دور توسط خانم سائکیِ گوشه‌گیر و کتاب‌دار بااستعداد و خوش‌برخورد، هوشیما، اداره می‌شود. او روزهایش را به خواندن ترجمه آزاد ریچارد فرانس برتون از کتاب هزارویک شب و مجموعه آثار ناتسومه ساسه‌کی می‌گذراند تا این‌که پلیس جستجویی را به‌دنبال او به منظور ارتباط با یک قتل وحشیانه آغاز می‌کند.
فصل‌های زوج، داستان ناکاتا است. او دارای توانایی‌های مرموز و غریبی است. او یک کار پاره‌وقت در سال های پیری‌اش پیدا کرده است: یافتن گربه‌ها.(قبل‌تر در کتاب وقایع‌نگاری پرنده کوکی موراکامی در بخشی از داستان، جستجوی گربه‌های گمشده وجود دارد). یک مورد از جستجوهای ناکاتا به‌دنبال گربه‌های گمشده، او را از خانه‌اش دور می‌کند و وارد مسیری می‌کند که برای نخستین بار است که آن را طی می‌کند. او با یک راننده کامیون به اسم هوشینو همراه می‌شود که او را در ابتدا به عنوان مسافر سوار می‌کند اما در ادامه بسیار دل‌بسته پیرمرد می‌شود. ناکاتا مرد مهربانی است که در یک حادثه‌ی عجیب در کودکی به کما می‌رود، بعد از چند هفته از کما بیرون می‌آید، با این تفاوت که ناکاتا هوش طبیعی‌اش را از دست داده اما به جای آن توانایی صحبت کردن با گربه‌ها را پیدا کرده است. او بعد از این حادثه توانایی‌های دیگری هم پیدا کرده که در روند داستان، خواننده آنها را به تدریج کشف می‌کند. نقطه‌ی عطف رمان تکمیل این دو قصه در نقطه‌ای است که سایه‌های زندگی دو داستان بر دیگری دیده می‌شود. انگار از همان ابتدا این دو داستان به هم وصل و حتی تکمیل کننده‌ی هم بودند. موراکامی به شکلی این ارتباط و هم‌بستگی را در کتاب کافکا در کرانه نشان می‌دهد.

خواندن کتاب کافکا در کرانه به چه کسانی پیشنهاد می‌شود

به جرات می‌توان گفت مخاطبان موراکامی از جنس مخاطبان کتاب‌های عامه‌پسند نیستند، آن‌ها کتاب‌خوان‌هایی هستند که در دنیای داستان‌های موراکامی تنهایی، هویت واقعی، سرسختی و رهایی را پیدا می‌کنند. کتاب‌های موراکامی از آن دسته کتاب‌هایی نیستند که برای نوجوانان جذابیت داشته باشد اما در عین حال از داستان‌هایی هستند که برای مخاطب علاوه بر حفظ حالت معماگونه بسیار سرگرم‌کننده و دوست‌داشتنی هستند. جنس داستان‌های موراکامی از نوع تنهایی آدم‌ها، شناخت هویت و بحران رابطه و حتی از بین رفتن ارزش های انسانی است. ایجاد فضاهای سورئال و سمبلیک خاص او در داستان‌هایش و البته گرایش به سبک پست مدرن باعث شده تا مخاطبان گسترده‌ای در سراسر جهان داشته باشد. در کتاب‌های او پایبندی به فرهنگ و رسومات ژاپنی مکرر دیده می‌شود. نثر موراکامی نثری ساده و روان است که همه‌ی سلیقه ها از خواندن آن لذت می‌برند.

بخشی از کتاب " کافکا در کرانه "
جنگ که دربگیرد، خیلی‌ها مجبورند سرباز بشوند. سلاح به دست می‌گیرند و می‌روند جبهه و ناچار می‌شوند سربازهای طرف دیگر را بکشند. هرچه بیشتر بتوانند. هیچ‌کس عین خیالش نیست که دوست داری دیگران را بکشی یا نه. کاری است که ناچاری بکنی. وگرنه خودت کشته می‌شوی. جانی واکر با انگشت به سینه‌ی ناکاتا اشاره کرد. گفت: «بنگ! تاریخ انسان در یک کلمه». بستن چشم‌هایت چیزی را عوض نمی‌کند. چون نمی‌خواهی شاهد اتفاقی باشی که می‌افتد، هیچ‌چیز ناپدید نمی‌شود. درواقع دفعه‌ی بعد که چشم واکنی، اوضاع بدتر می‌شود. دنیایی که تویش زندگی می‌کنیم این‌جور است، آقای ناکاتا. چشمانت را باز کن. فقط بزدل چشم‌هایش را می‌بندد. چشم بستن و پنبه در گوش چپاندن باعث نمی‌شود زمان از حرکت بایستد. انسان تقدیر خود را انتخاب نمی‌کند. تقدیر انسان را برمی‌گزیند. این پایه‌ی جهان‌بینی درام یونانی است و معنای تراژدی -بنا به قول ارسطو- از بازی روزگار ناشی می‌شود، نه از نقطه‌ضعف قهرمان، بلکه از صفات خوبش. می‌دانی می‌خواهم به کجا برسم؟ مردم نه با نقایص خود، بلکه با فضایل خود هرچه بیشتر به سوی تراژدی کشانده می‌شوند. اودیپوس رکس سوفوکلس یک مثال بارز است. اودیپوس نه به سبب کاهلی و حماقت، بلکه به علت شهامت و صداقت به سوی تراژدی کشانده می‌شود. بنابراین نتیجه‌ی ناگزیر طنز تلخ یا همان بازی روزگار است.

دیدگاه شما

نظرات کاربران ( 0 نظر)
نام و نام خانوادگی
کد امنیتی

Deprecated: Unparenthesized `a ? b : c ? d : e` is deprecated. Use either `(a ? b : c) ? d : e` or `a ? b : (c ? d : e)` in /home/abrbooki/public_html/model/comment.php on line 353