کتاب زمانی یک اثر هنری بودم رمانی از نویسنده معروف و محبوب، اریک امانوئل اشمیت است که با ترجمه سیلویا بجانیان منتشر شده است. این داستان درباره مردی است که از زنده بودن خسته شده و تصمیم میگیرد به یک اثر هنری تبدیل شود.
زمانی که یک اثری هنری بودم در سال 2003 منتشر شد، رمانی با تلفیق مکاتب کلاسیک و مدرن و شخصیتهایی که نامهای اساطیری و معاصر دارند. اشمیت در این رمان نشان میدهد که چگونه اندیشه بهسان زندگی و طبیعت از درون به برون میرود، پیش از آنکه از برون به درون آید. و اندیشیدن در خلأ آغاز میشود و از تهی به پُری میرسد و میتواند بار دیگر در تهی فرو افتد. کتاب پر فروش وقتی یک اثرهنری بودم از تازههای کتاب ابربوک میباشد و شما عزیزان میتوانید در سایت کتاب ابربوک، کتاب وقتی یک اثر هنری بودم را خریداری نمایید.
اشمیت معترض به هنرمندان معاصری است که با فرصتطلبی، بیشتر به تجارت آثار خود میپردازند و ارزشی برای هنر و مخاطبان خود قائل نیستند. او با لحن طعنهآمیزی نگاه دیگران را بررسی میکند که، بدون توجه به محتوای یک اثر، پیوسته اجسامی بدون روح را برای کلکسیونهای خود جمعآوری میکنند.
تازیو فیرلی مرد جوانی است که قصد خودکشی دارد و چندین خودکشی ناموفق هم در کارنامهاش دارد. اما روزی که با زئوس پیتر لاما آشنا میشود، زندگیاش تغییر میکند. زئوس یک هنرمند عجیب و غریب و در عین حال شناخته شده است. او به تازیو پیشنهاد میدهد حالا که از زندگی خسته شده است، انسان بودنش را رها کند و به یک مجسمه زنده تبدیل شود. مجسمه زندهای به نام آدام بیس که اولین در نوع خودش است.
تازیو به اثر هنری تبدیل میشود اما چیزی نمیگذرد که احساس افسردگی گریبانش را میگیرد. حالا او علاوه بر انسان بودن، آزادیاش را هم از دست داده است. تازیو دوباره با آدمهایی آشنا میشود که زندگی او را تغییر میدهند: نقاشی نابینا به نام کارلوس انیبال و دخترش فیونا. فیونا طرحی میریزد تا به تازیو کمک کند و او را از وضعیت وحشتناکش نجات دهد.
در این اثر نیز که درواقع صحبتهای قهرمان داستان با خدا است، مسیحیت نمودی ویژه دارد.