loader-img
loader-img-2

پول و شیطان

امتیازدهی
5 (5)
  • ناشر : روزنه
  • نویسنده : لئو تولستوی
  • مترجم : رضا علیزاده
  • سال نشر : 1397
  • تعداد صفحات : 302
  • زبان کتاب : فارسی
  • شابک : 9789643340759
  • چاپ جاری : 4
  • نوع جلد : جلد نرم
  • قطع : جیبی
  • وزن : 222 گرم
  • شناسه محصول : 9970
معرفی کتاب

معرفی کتاب پول و شیطان

کتاب پول و شیطان نوشته‌ی یکی از برترین داستان‌نویسان جهان، لئو تولستوی است که شامل دو داستان بلند با مضامین اخلاقی، اجتماعی و دینی می‌شود. این کتاب برگرفته از مجموعه‌ای به نام سونات کرویتزر است که دیدگاه‌هایی انتقادی به موضوعات مختلف فردی و اجتماعی دارد. 
کتاب پول و شیطان از تازه‌های کتاب سایت ابر بوک می‌باشد و همچنین از پر فروش ترین عناوین سطح جهان است.
اگر از طرفداران لئو تولستوی نویسنده مشهور و بزرگ روسی باشید، به خوبی می‌دانید که او داستان‌های بلند و کوتاه زیادی دارد که هر کدام اندیشه‌های فکری و اخلاقی این نویسنده را بازتاب می‌دهند. 
کتاب پول و شیطان در کتابفروشی آنلاین ابر بوک قابل سفارش می‌باشد.

درباره محتوا و داستان کتاب پول و شیطان

 در کتاب پول و شیطان ویژگی اصلی این دو داستان وجود اندیشه‌های اخلاقی، فلسفی و دینی در بطن روایت است و می‌توانید با خواندن کتاب پول و شیطان، به دنیای قرن نوزدهم روسیه بروید و با اشراف زاده‌ها، دهقانان، روحانیون و بازرگانان آن دوران آشنا شوید.
داستان شیطان درباره مردی زن‌دار است که به خاطر هوس و میل جنسی خود به زنی دیگر، دچار درگیری‌های فراوان شخصی می‌شود و نمی‌داند که چطور آن را کنترل کند.
داستان پول یا کوپن تقلبی درباره چند سند مهم مالی تزارهای روسی است که یک نوجوان معصوم به نام استفان، وسوسه می‌شود و آن‌ها را جعل می‌کند. پس از این اتفاق، او وارد ماجراهای دیگری می‌شود که خطاها و گناهان دیگری را برایش در پی دارد اما سرانجام در انتهای داستان باید انتخاب کند که می‌خواهد همچنان به مسیر غلط خود ادامه دهد یا پشیمان شده است.
هم‌اکنون می‌توانید کتاب پول و شیطان را از سایت ابربوک تهیه کنید.

بخشی از کتاب " پول و شیطان "
  در خانه معلم فرانسه که یک روس لهستانی الاصل بود، با چای و شیرینی از مهمانان پذیرایی می‌کردند. پس از صرف چای همه برای بازی بریچ، سر میزهای متعدد رفتند. زن فروشنده لوازم عکاسی نیز سر یکی از میزها رفت. میزبان و یک افسر و بیوه‌ی پیر ناشنوایی که شوهر مرحومش فروشنده آلات موسیقی بود، سر این میز بودند. زن بیوه اشتیاق مفرطی به بازی بریچ داشت و خوب هم بازی می‌کرد. به نظر می‌رسید که این بازی با میل زن فروشنده لوازم عکاسی پیش می‌رود؛ دوبار پشت سر هم برد. در پیش دستی‌اش یک خوشه انگور بود و یک گلابی. حسابی سرحال بود. زن میزبان از سر میز دیگر پرسید: میخوالاویچ کجاست؟ قرار بود یار پنجم ما باشد. زن میخوالاویچ گفت: به گمانم هنوز دارد به حساب‌هایش می‌رسد؛ امروز روزی‌ست که معمولا حساب خواروبار فروش و هیزم فروش را می‌پردازد.

دیدگاه شما

نظرات کاربران ( 0 نظر)
نام و نام خانوادگی
کد امنیتی
برچسب ها